پارت پنجم
که ات به کوک گفت ولم کن و با صورت گریون اومد بغلم کرد
دم گوشش گفتم: هنوز دوستم داری؟
سرشو به تایید تکوک داد
_با من میای
بازم سرشو به تایید تکون داد بغلش کردم حیمین:
ات این همونه که تو رو عوض کرد دیوونه و افسردت کرد میفهمی چیکارمیکنی؟ میخواست بیاد و ات رو از تو بغلم بکشه بیرون که دستشو گرفتم و بردمش تو ماشین
رو پاش نشستم
_گفتی دوستم داری؟
♡چه فرقی میکنه
_یعنی چی
♡یعنی اینکه چه فرقی میکنه دوست داشته باشم یا نه؟
_یعنی الان بیام نازتو بکشم
♡نه یعنی الان برو پسرتو بزرگ کن
با چشمای گردنگاش کردم که گفت:.....
دم گوشش گفتم: هنوز دوستم داری؟
سرشو به تایید تکوک داد
_با من میای
بازم سرشو به تایید تکون داد بغلش کردم حیمین:
ات این همونه که تو رو عوض کرد دیوونه و افسردت کرد میفهمی چیکارمیکنی؟ میخواست بیاد و ات رو از تو بغلم بکشه بیرون که دستشو گرفتم و بردمش تو ماشین
رو پاش نشستم
_گفتی دوستم داری؟
♡چه فرقی میکنه
_یعنی چی
♡یعنی اینکه چه فرقی میکنه دوست داشته باشم یا نه؟
_یعنی الان بیام نازتو بکشم
♡نه یعنی الان برو پسرتو بزرگ کن
با چشمای گردنگاش کردم که گفت:.....
۴.۵k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.