دخترک کوشولو 2
چشامو باز کردم که دیدم توی اتاق به شکل بیمارستانم
بزرگ بود خیلی
پرده کشیده شده بود نمیتونستم بیرونو ببینم
وایسا الان من کجام؟؟
بعد یهو یچیزی دیدم موهام سیخ شد؛!!!!
سونییییکککک کنار من خوااابیددهههه
برگامم
مگه داریم
مگه میشه
عرررررررررررررررررر
حتما شدو هم هس
من الان تو دنیای سونیکم
ای جااااااااااننننننن♡♡♡
داشتم منفجر میشدم از خوشحااالییی
بعد دیدم سونیک بیدار شد....
میخواستم بگم سلام ولی نشد انگار لالم نمیتوستم حرف بزنم
همش هوم هوم میکردم...
ولی برای چییی اخهه؟
سونیک_ حالت خوبه کوچولو؟ تو یه بچه یی
ولی اینکه چطوری از اسمون ظاهر شدی موندم؟
مامان و بابات کجان نینی کوشولو؟
سونیک داره چی میگه داره به من میگه نی نی سونیک دلت کتک میخوادا
اومدم بلند شدن که بزنمش که افتادم
سونیک منو گرفت دستاش دور کمرم بود انگار واسش یه عروسک بودم راست میگه خیلی کوچولو شدم
سونیک _ وای توی ریزه میزه بلدی راه بری؟! افرین چوچولو♡♡
انقدر نگو به من ریزه میزه نصفت میکنما... ٪~#&&؛
یهو دهنم سوخت انقدر سوخت که داشت گریهام میگرفت بغضم ترکید...
«سونیک»
نمیدونم چش شد ک یهو گریش گرفت بامزه گریه میکرد ولی دهنش باز مونده بود انگار دهنش میسوزه لیوانی که پر آب بود کنار میز تخت برداشتم بهش دادم
لیوان واسش بزرگ بود...
بامزه اب میخورد دوسش داشتم
مامانو بابا نداره حتما
اون فرق میکنه انگار
شبیه هیچ کدوم از موجودات تو این دنیا نیست
انگار از یه دنیا دیگه اومده
داشت همچنان آب میخورد تصمیم گرفتم واسش پستونک آب بگیرم
کم کم خوابش برد..
که یهو در باز شد..
.
.
..
بزرگ بود خیلی
پرده کشیده شده بود نمیتونستم بیرونو ببینم
وایسا الان من کجام؟؟
بعد یهو یچیزی دیدم موهام سیخ شد؛!!!!
سونییییکککک کنار من خوااابیددهههه
برگامم
مگه داریم
مگه میشه
عرررررررررررررررررر
حتما شدو هم هس
من الان تو دنیای سونیکم
ای جااااااااااننننننن♡♡♡
داشتم منفجر میشدم از خوشحااالییی
بعد دیدم سونیک بیدار شد....
میخواستم بگم سلام ولی نشد انگار لالم نمیتوستم حرف بزنم
همش هوم هوم میکردم...
ولی برای چییی اخهه؟
سونیک_ حالت خوبه کوچولو؟ تو یه بچه یی
ولی اینکه چطوری از اسمون ظاهر شدی موندم؟
مامان و بابات کجان نینی کوشولو؟
سونیک داره چی میگه داره به من میگه نی نی سونیک دلت کتک میخوادا
اومدم بلند شدن که بزنمش که افتادم
سونیک منو گرفت دستاش دور کمرم بود انگار واسش یه عروسک بودم راست میگه خیلی کوچولو شدم
سونیک _ وای توی ریزه میزه بلدی راه بری؟! افرین چوچولو♡♡
انقدر نگو به من ریزه میزه نصفت میکنما... ٪~#&&؛
یهو دهنم سوخت انقدر سوخت که داشت گریهام میگرفت بغضم ترکید...
«سونیک»
نمیدونم چش شد ک یهو گریش گرفت بامزه گریه میکرد ولی دهنش باز مونده بود انگار دهنش میسوزه لیوانی که پر آب بود کنار میز تخت برداشتم بهش دادم
لیوان واسش بزرگ بود...
بامزه اب میخورد دوسش داشتم
مامانو بابا نداره حتما
اون فرق میکنه انگار
شبیه هیچ کدوم از موجودات تو این دنیا نیست
انگار از یه دنیا دیگه اومده
داشت همچنان آب میخورد تصمیم گرفتم واسش پستونک آب بگیرم
کم کم خوابش برد..
که یهو در باز شد..
.
.
..
۲.۱k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.