طلوعی پس از خورشید part: 18
طلوعی پس از خورشید
part: 18
جونگکوک: منظورتون چیه پدر
اقای جئون یه هو زد زیر خنده
اقای جئون: شوخی کردم اتفاقا هم خوشگل هست فقط باید رسم کاخ و بهش بگی قراره ملکه اینده اینجا بشه
اقای جئون بهم نزدیک شد و اروم موهام و ناز کرد
اقای جئون: از سر جونگکوک زیادی ام هستی هم خوشگلی و خوش زبان
ا/ت: ببخشید ولی من با شما انچنان سخنی نداشتم
اقای جئون: درسته ولی وقتی تونستی کوک و عاقل کنی معلومه
لبخند راضیت بخشی زدم و اقای جئون رفت و خداحافظی کردم
جونگکوک: بیا بخوابیم
ا/ت: باشه اتاق من کجاست؟
جونگکوک: اتاقت اومم کجاست؟ اینجا اتاق من بغل من حالا بیا بخوابیم
رفتم پیش کوک و چراغا رو خاموش کردیم و خوابیدیم
صبح-
جونگکوک: ا/ت بلند شو
جونگکوک: ا/ت بلند شو برو حموم
ا/ت: خوابم می یاد
جونگکوک: بلند شو کثیف شدی
ا/ت: اصلا می خوام کثیف باشم بزار بخوابم
جونگکوک: ببین دستات چقدر کثیف شدن بلند شو
بلند شدم با چشای پف کرده داد زدم
ا/ت: یا یه روز پیشت خوابیدم کجاش کثیفم موهام از تو تمیز تره
دستام و بالا اوردم
ا/ت: ببین دستام چقدر تمیز عه
یه هویی یه انگشتر دست چپم دیدم
ا/ت:چی ایی. این چ چیه؟
جونگکوک:-لبخند- خانم پارک ا/ت با من ازدواج می کنید؟
اشک تو چشام و جمع شد و کوک و بغل کردمش
ا/ت:معلومه که قبول می کنم
ادامه دارد........
لایو کامنت یادتون نره
part: 18
جونگکوک: منظورتون چیه پدر
اقای جئون یه هو زد زیر خنده
اقای جئون: شوخی کردم اتفاقا هم خوشگل هست فقط باید رسم کاخ و بهش بگی قراره ملکه اینده اینجا بشه
اقای جئون بهم نزدیک شد و اروم موهام و ناز کرد
اقای جئون: از سر جونگکوک زیادی ام هستی هم خوشگلی و خوش زبان
ا/ت: ببخشید ولی من با شما انچنان سخنی نداشتم
اقای جئون: درسته ولی وقتی تونستی کوک و عاقل کنی معلومه
لبخند راضیت بخشی زدم و اقای جئون رفت و خداحافظی کردم
جونگکوک: بیا بخوابیم
ا/ت: باشه اتاق من کجاست؟
جونگکوک: اتاقت اومم کجاست؟ اینجا اتاق من بغل من حالا بیا بخوابیم
رفتم پیش کوک و چراغا رو خاموش کردیم و خوابیدیم
صبح-
جونگکوک: ا/ت بلند شو
جونگکوک: ا/ت بلند شو برو حموم
ا/ت: خوابم می یاد
جونگکوک: بلند شو کثیف شدی
ا/ت: اصلا می خوام کثیف باشم بزار بخوابم
جونگکوک: ببین دستات چقدر کثیف شدن بلند شو
بلند شدم با چشای پف کرده داد زدم
ا/ت: یا یه روز پیشت خوابیدم کجاش کثیفم موهام از تو تمیز تره
دستام و بالا اوردم
ا/ت: ببین دستام چقدر تمیز عه
یه هویی یه انگشتر دست چپم دیدم
ا/ت:چی ایی. این چ چیه؟
جونگکوک:-لبخند- خانم پارک ا/ت با من ازدواج می کنید؟
اشک تو چشام و جمع شد و کوک و بغل کردمش
ا/ت:معلومه که قبول می کنم
ادامه دارد........
لایو کامنت یادتون نره
۱۹.۰k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.