تکپارتی شوگا
پسرک لب های معشوقه اش را بی وقفه می بویسید ،بی اطلا ع از اینکه دشمنش هر لحظه به عمارتش نزدیک می شود ،بنگ صدای تفنگ کل عمارت را گرفت
_ات دوست دارم •
+شوگا لطفا منو تنها نذار من بدون تو نمیتونم
صدای آژیر آمبولانس آمد
ویو ۲۴بعد
دخترک در بغل تنها برادرش گریه میکرد
×ات آروم باش شوگا قویه
+تهیونگ من بدون شوگا نمیتونم •
ناگهان صدای دکتر سکوت بیمارستان راشکاند
دکتر:شوک مصنوعی را آماده کنید •
دخترک نشسته بود که دکتر آمد وگفت :تسلیت میگم •
صدای دکتر در سر او اکو میشد ،وپسرک ما حالا دیگر فرشته کوچولو اش راتنها گذاشته بود ♡
_ات دوست دارم •
+شوگا لطفا منو تنها نذار من بدون تو نمیتونم
صدای آژیر آمبولانس آمد
ویو ۲۴بعد
دخترک در بغل تنها برادرش گریه میکرد
×ات آروم باش شوگا قویه
+تهیونگ من بدون شوگا نمیتونم •
ناگهان صدای دکتر سکوت بیمارستان راشکاند
دکتر:شوک مصنوعی را آماده کنید •
دخترک نشسته بود که دکتر آمد وگفت :تسلیت میگم •
صدای دکتر در سر او اکو میشد ،وپسرک ما حالا دیگر فرشته کوچولو اش راتنها گذاشته بود ♡
۹۰۷
۱۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.