من عاشقش شدم ¹⁵
من عاشقش شدم ¹⁵
×:چی چرا ؟!
ادمه: یکی از آدم هاتون تو دارو چی ریخته (گریه)
×: کدوم عنتر
ادمه: همون که یه هفته پیش اومد و دارو رو بهتون دادن راستش فهمیدن از کره ی شمالیه(گریه)
×: اون عوضی رو زنده نمیزارم من(قطع کرد )
+: چی شده چرا کله ی سحر نشستی جیغ میزنی
×: شرکتم پلمپ شد(گریه)
+: عزیزم گریه که نداره بهتر میشینی تو خونه پلوی شوهرت( رفت بغلشوکرد)
×: یعنی چی عیب نداره بعدشم تو که بیکاری(گریه)
+: یا من رئیس شرکتما
×: تو ؟! تو که همش تو خونه ای(بغض)
+: خوبه که هروقت کاری داشتم میرم همش تو خونه تازشم حقوق خوبی هم داره
×: نچ نچ نچ با همچین آدمی ازدواج کردم امروز عروسیه پاشووو من نیخواستم برم سرکار پاشوووو(داد)
+: راست میگی بدوووووووو
×: من رفتم آرایشگاه بای
+: میرسونمت
×: لازم نکره تو خودتم باید بری به موهات برسی پاشو زووووووود
+: رفتم رفتم بای
از زبان سوجین:
رفتم یکم به موهام رسیدم و بعدشم رفتم یکم به پوستم رسیدم و منتظر بودم که سوجون از آرایشگاه بیاد بیرون داشتم با گوشی ور می فتم که صدای کفش اومد تا نگاه کردم سوجون رو دیدم همه ی عشقم بهش صد برابر شد تو اون لباس عروس خیلی خوب افتاده بود (عکس پست بعد) و اومد پایین و سوار ماشین شدیم و رفتیم به تالار اومدن و بهمون تبریک گفتن و کادو دادن و من و سوجون باهم رفتیم روی نمیدونم چی هست که عاقد خوند و بله رو گفتیم(میخوای پس نه بگو ایش) و بعدش همه یکصدا گفتن همو ببوسیم و منم از خدا خواسته شروع به بوسیدنش کردم و اونم همکاری میکرد(فشار چیه کسی میدونه)
×:چی چرا ؟!
ادمه: یکی از آدم هاتون تو دارو چی ریخته (گریه)
×: کدوم عنتر
ادمه: همون که یه هفته پیش اومد و دارو رو بهتون دادن راستش فهمیدن از کره ی شمالیه(گریه)
×: اون عوضی رو زنده نمیزارم من(قطع کرد )
+: چی شده چرا کله ی سحر نشستی جیغ میزنی
×: شرکتم پلمپ شد(گریه)
+: عزیزم گریه که نداره بهتر میشینی تو خونه پلوی شوهرت( رفت بغلشوکرد)
×: یعنی چی عیب نداره بعدشم تو که بیکاری(گریه)
+: یا من رئیس شرکتما
×: تو ؟! تو که همش تو خونه ای(بغض)
+: خوبه که هروقت کاری داشتم میرم همش تو خونه تازشم حقوق خوبی هم داره
×: نچ نچ نچ با همچین آدمی ازدواج کردم امروز عروسیه پاشووو من نیخواستم برم سرکار پاشوووو(داد)
+: راست میگی بدوووووووو
×: من رفتم آرایشگاه بای
+: میرسونمت
×: لازم نکره تو خودتم باید بری به موهات برسی پاشو زووووووود
+: رفتم رفتم بای
از زبان سوجین:
رفتم یکم به موهام رسیدم و بعدشم رفتم یکم به پوستم رسیدم و منتظر بودم که سوجون از آرایشگاه بیاد بیرون داشتم با گوشی ور می فتم که صدای کفش اومد تا نگاه کردم سوجون رو دیدم همه ی عشقم بهش صد برابر شد تو اون لباس عروس خیلی خوب افتاده بود (عکس پست بعد) و اومد پایین و سوار ماشین شدیم و رفتیم به تالار اومدن و بهمون تبریک گفتن و کادو دادن و من و سوجون باهم رفتیم روی نمیدونم چی هست که عاقد خوند و بله رو گفتیم(میخوای پس نه بگو ایش) و بعدش همه یکصدا گفتن همو ببوسیم و منم از خدا خواسته شروع به بوسیدنش کردم و اونم همکاری میکرد(فشار چیه کسی میدونه)
۲.۴k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.