پارت 2۲ ازدواج اجباری
پارت 2۲ ازدواج اجباری
# سلام خوبی
_ سلام مرسی .سرد.
# تروخدا سرد نباش
_ انتظار داری مثل قبلا باشم .سرد.
# نه
_ خوب کارتو بگو
# میخوام کل قضیه رو تعریف کنم برات
_ میشنوم
# من واقعا دوستت دارم عاشقتم مینتونستم ببینم داری با شوگا ازدواج میکنی حالم خراب بود بعد این دختر لارا
_ خوب
# امد در خونم بهم گفت من یکی از دوستای قدیمی شوگا هستم میخوام شوگا رو از ا/ت بگیرم تو هم میتونی ا/ت رو از شوگا بگیری
_ خوب
# بعد من واقعا نمیدونستم چیکار کنم و قبول کردم و قضیه شروع شد حتی اون بهم گفت بگم از هان سهوجون حامله ای
_ انتظار نداشته باش که الان ببخمت
# تروخدا اگر بخوایی دوستیمونو مثل قبل نگهداریم من حتی به عشق شدن تو هم فکر نمیکنم
_ باشه میبخشمت
# مرسی .خنده.
_ میدونستی با شوگا دعوا گرفتم
# نه چرا
_ .کل قضیه رو تعریف میکنه.
# واقعا که براش متاسفم
_ اره واقعا
# زنگ بزن انایتا هم بیاد
_ اوکی
ادمینتون : زنگ زدن انایتا هم امد کل قضیه رو برای اون هم تعریف کردن
@ واقعا من نمیدونم چیکار کنیم
_ منم
# منم
ادمینتون: دیگه بعد کلی حرف رفتیم خونه حامون و من رفتم خوابیدم
شرط پارت بعد
20 :« لایک ❤️
# سلام خوبی
_ سلام مرسی .سرد.
# تروخدا سرد نباش
_ انتظار داری مثل قبلا باشم .سرد.
# نه
_ خوب کارتو بگو
# میخوام کل قضیه رو تعریف کنم برات
_ میشنوم
# من واقعا دوستت دارم عاشقتم مینتونستم ببینم داری با شوگا ازدواج میکنی حالم خراب بود بعد این دختر لارا
_ خوب
# امد در خونم بهم گفت من یکی از دوستای قدیمی شوگا هستم میخوام شوگا رو از ا/ت بگیرم تو هم میتونی ا/ت رو از شوگا بگیری
_ خوب
# بعد من واقعا نمیدونستم چیکار کنم و قبول کردم و قضیه شروع شد حتی اون بهم گفت بگم از هان سهوجون حامله ای
_ انتظار نداشته باش که الان ببخمت
# تروخدا اگر بخوایی دوستیمونو مثل قبل نگهداریم من حتی به عشق شدن تو هم فکر نمیکنم
_ باشه میبخشمت
# مرسی .خنده.
_ میدونستی با شوگا دعوا گرفتم
# نه چرا
_ .کل قضیه رو تعریف میکنه.
# واقعا که براش متاسفم
_ اره واقعا
# زنگ بزن انایتا هم بیاد
_ اوکی
ادمینتون : زنگ زدن انایتا هم امد کل قضیه رو برای اون هم تعریف کردن
@ واقعا من نمیدونم چیکار کنیم
_ منم
# منم
ادمینتون: دیگه بعد کلی حرف رفتیم خونه حامون و من رفتم خوابیدم
شرط پارت بعد
20 :« لایک ❤️
۱۸.۵k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.