پارت چهارم دزد قلبم
میا: توی اتاق باز جویی بودم و منتظر بودم اون دهن مبارکو باز کنه و بلاخره ایتکارو کرد
تهیونگ: دختر باهوشی هستی که تونستی این همه سال فرار کنی
میا: نظر لطفته جناب
تهیونگ: خب.. اسمت چیه
میا: جانگ میا
تهیونگ: چند سالته
میا: نوزده
تهیونگ: اسم والدینت
میا:..... همچین چیزی وجود نداره
تهیونگ: منظور
میا: به نظر خودت وجود نداره یعنی چی «سرد و بی روح»
تهیونگ: فهمیدم..... کسه دیگه ای رو نداری
میا: فقط داداشمو داشتم که اونم توی ده سالگی ازم گرفتنش
تهیونگ: چند رگه ای
میا: ایرانی کره ای
تهیونگ: خوبه پرونده تو میدم به رئیس.... رفتم سمت در
میا: بی زحمت درم پشت سرت ببند
تهیونگ: امر دیگه ای نیست
میا: حالا چیزی شد صدات میکنم
تهیونگ: چیزی نگفتم چون میدونستم سر بیارم سر بند تحویلم میده...... رفتم بیرون سمت اتاق رئیس و پرونده رو دادم بهش و رفتم سمت اتاق بازجویی جیمین
جیمین: خب... اسمت چیه
انی: * سکوت *
جیمین: با توعم اسمت چیه
انی:* فصط نگاه میکرد *
جیمین: هوییییی مگه کرییییی
انی: * نگاه و لبخند مسخره *
جیمین: داشت حرسمو در میاورد میخواستم دباره داد بزنم تهیونگ صدام کرد
تهیونگ: جیمین یه لحظه میایی
جیمین: چی میخوتیی بگی
تهیونگ: نتونستی ازش حرف بکشی
جیمین: اصلا حرف نمیزنه انگار لاله اه
میا: دم در وایستاده بودن حرفاشونو شنیدم
میا: هویییی میام دهنتو اسفالت میکنمااااا «داد»
جیمین: این چجوری شندید
تهیونگ: نمیدونم
جیمین: ازش بپرس بگو این لاله یا نه
میا: میبندی اون در طویله رو یا نه
جیمین: هعییی من برم تا بیشتر بارم نکرده توعم ازش بپرس باشه
تهیونگ: باشه... به سلامت...... رفتم داخل اتاق...
اینم از پارت جدید
با اینکه شرطا رو انجام ندادین بازم براتون گذاشتم و خواستم بگم اگه اینجوری پیش بره من دیگه پارت جدید اپ نمیکنم
شرطا
5 تا لایک
5 تا کامنت
3 تا عضو جدید
باباییییییییییییییییییییی
تهیونگ: دختر باهوشی هستی که تونستی این همه سال فرار کنی
میا: نظر لطفته جناب
تهیونگ: خب.. اسمت چیه
میا: جانگ میا
تهیونگ: چند سالته
میا: نوزده
تهیونگ: اسم والدینت
میا:..... همچین چیزی وجود نداره
تهیونگ: منظور
میا: به نظر خودت وجود نداره یعنی چی «سرد و بی روح»
تهیونگ: فهمیدم..... کسه دیگه ای رو نداری
میا: فقط داداشمو داشتم که اونم توی ده سالگی ازم گرفتنش
تهیونگ: چند رگه ای
میا: ایرانی کره ای
تهیونگ: خوبه پرونده تو میدم به رئیس.... رفتم سمت در
میا: بی زحمت درم پشت سرت ببند
تهیونگ: امر دیگه ای نیست
میا: حالا چیزی شد صدات میکنم
تهیونگ: چیزی نگفتم چون میدونستم سر بیارم سر بند تحویلم میده...... رفتم بیرون سمت اتاق رئیس و پرونده رو دادم بهش و رفتم سمت اتاق بازجویی جیمین
جیمین: خب... اسمت چیه
انی: * سکوت *
جیمین: با توعم اسمت چیه
انی:* فصط نگاه میکرد *
جیمین: هوییییی مگه کرییییی
انی: * نگاه و لبخند مسخره *
جیمین: داشت حرسمو در میاورد میخواستم دباره داد بزنم تهیونگ صدام کرد
تهیونگ: جیمین یه لحظه میایی
جیمین: چی میخوتیی بگی
تهیونگ: نتونستی ازش حرف بکشی
جیمین: اصلا حرف نمیزنه انگار لاله اه
میا: دم در وایستاده بودن حرفاشونو شنیدم
میا: هویییی میام دهنتو اسفالت میکنمااااا «داد»
جیمین: این چجوری شندید
تهیونگ: نمیدونم
جیمین: ازش بپرس بگو این لاله یا نه
میا: میبندی اون در طویله رو یا نه
جیمین: هعییی من برم تا بیشتر بارم نکرده توعم ازش بپرس باشه
تهیونگ: باشه... به سلامت...... رفتم داخل اتاق...
اینم از پارت جدید
با اینکه شرطا رو انجام ندادین بازم براتون گذاشتم و خواستم بگم اگه اینجوری پیش بره من دیگه پارت جدید اپ نمیکنم
شرطا
5 تا لایک
5 تا کامنت
3 تا عضو جدید
باباییییییییییییییییییییی
۵.۵k
۲۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.