پارت ۱۵ قسمت دوم
هوسوک. ما ۳ تا دوست بودیم. من و یونگی و کوک. ما ۳ تامون پدر و مادرمون رو کشتن.
ا.ت. کشتن؟
هوسوک. آره. پارک جون وو و پدر عوضیش پدر و مادر ما ۳ تا رو کشت. ما هم واسه انتقام ازش رفتیم توی این حرفه.
ا.ت. ک...کی؟
هوسوک. پارک جون وو
ا.ت. اسم پسر پارک جون وو جیمینه؟
هوسوک. آره اما تو از کجا میدونی؟
ا.ت. مهم نیست خب داشتی میگفتی
هوسوک. وقتی رفتیم توی این حرفه ۳ تامون تبدیل شدیم به قوی ترین مافیا های جهان. تا حالا اسم عقاب نقابدار رو شنیدی؟
ا.ت. قویترین مافیای جهانه. چطور؟
هوسوک. عقاب نقابدار جونگکوکه. اون توی ما ۳ تا با اینکه سنش ازمون کمتر بود اما خیلی قویتر شد. بعدش من و بعدش هم یونگی. نمیدونم چیشد که یونگی یهویی با ما اینقدر بد شد اما فکر میکنم جون وو با فریب اونو برده توی تیم خودش.
ا.ت. چرا یونگی کوکو کشت؟
هوسوک. به خاطر اون کد دیگه
ا.ت. مگه اون کد چی داره؟
هوسوک. اون کد تمام دارایی و مقام کوکه
ا.ت. چرا باید پشت گردن من تتو شه؟
هوسوک. چون کسی به جز من نمیدونست کوک خواهر داره
ا.ت. پس به خاطر همین هم ما یه زندگی معمولی داشتیم تا کسی متوجه نشه
هوسوک. آره دقیقا. حالا تمام دارایی کوک به تو رسیده.
ا.ت. اونا چیه؟
هوسوک. تعدادشون خیلی زیاده. از عمارت های ۴۰۰ هکتاری گرفته تا شرکت هایی مثل دیور و گوچی
ا.ت. هوسوک به من آموزش بده
هوسوک. چی؟
ا.ت. میخوام یه مافیا مثل کوک بشم
هوسوک. واسه تو خیلی زوده
ا.ت. من میخوام انتقام خونوادمو بگیرم
هوسوک. نمیشه ا.ت. کوک تورو دست من سپرد. نمیتونم بذارم همچین اتفاقی بیوفته.
ا.ت. مگه اون کد روی بدن من نیست؟
هوسوک. خب
ا.ت. پس باید بتونم ازش محافظت کنم دیگه. مطمئنا الان جون وو فهمیده کوک خواهر داره. پس سعی میکنه بهم آسیب بزنه منم باید بتونم از خودم محافظت کنم.
هوسوک. تو مطمئنی میخوای از خونواده دوس پسرت انتقام بگیری؟
ا.ت. تو از کجا فهمیدی جیمین دوس پسرمه؟
هوسوک. دختر جون ما مافیاییم. یه برگ اگه از درخت بیوفته میفهمیم.
ا.ت. پس یعنی کوکم اینو میدونست؟
هوسوک. آره
ا.ت. از دستم عصبی شد؟
هوسوک. خب یکم
ا.ت. یعنی چی یکم؟
هوسوک. وقتی جیمینو موقعی میخواستن اون پسرارو بزنن دید فهمید ماجرا چیه. بعد از اینکه به تو جریان ناتنی بودنتونو گفت اومد پیش من و بهم گفت. عصبانی بود که خواهر کوچولوش به این زودی بزرگ بود اما خیالش راحت بود که نه تو و نه اون همدیگه رو نمیشناسین.
ا.ت. من میخوام کل خونواده پارک رو نابود کنم.
هوسوک. پس جیمین چی؟
ا.ت. واسم مهم نیست
هوسوک. اینقدر زود عشقت بهش از بین رفت؟
ا.ت. نمیتونم تحمل کنم که بابای اون زندگیمو نابود کرده
هوسوک. اما جیمین گناهی نداره
ا.ت. فکر میکنم بهش
هوسوک. یونگی چی؟
ا.ت. اونو هم نابود میکنم
هوسوک. نابودی اون کار راحتی نیست
ا.ت. مهم نیست هر طور شده باید انتقاممو بگیرم. راستی یه چیزی. مگه نگفتی کوک از همتون قوی تر بوده؟
هوسوک. خب
ا.ت. پس چرا یونگی تونست اونو بکشه؟
هوسوک. شانس
ا.ت. شانس؟
هوسوک. آره شانس. یونگی اتفاقی خونواده فرد مورد اعتماد کوکو پیدا کرد و با خونوادش اونو تهدید کرد. اون هم از پشت به کوک خنجر شد
ا.ت. همونی که به داداشم تیر زد؟
هوسوک. آره
ا.ت. اون حروم زاده کجاست الان؟
هوسوک. میدونستم میخوای چیکار کنی واسه همین گرفتیمش و الان زیرزمینه
ا.ت. پس چرا نشستی؟ باید برم و یه درسی به اون عوضی بدم
هوسوک. ا.ت صبر کن
چون اینترنتم ضعیف بود مجبور شدم دو قسمتش کنم😊
ا.ت. کشتن؟
هوسوک. آره. پارک جون وو و پدر عوضیش پدر و مادر ما ۳ تا رو کشت. ما هم واسه انتقام ازش رفتیم توی این حرفه.
ا.ت. ک...کی؟
هوسوک. پارک جون وو
ا.ت. اسم پسر پارک جون وو جیمینه؟
هوسوک. آره اما تو از کجا میدونی؟
ا.ت. مهم نیست خب داشتی میگفتی
هوسوک. وقتی رفتیم توی این حرفه ۳ تامون تبدیل شدیم به قوی ترین مافیا های جهان. تا حالا اسم عقاب نقابدار رو شنیدی؟
ا.ت. قویترین مافیای جهانه. چطور؟
هوسوک. عقاب نقابدار جونگکوکه. اون توی ما ۳ تا با اینکه سنش ازمون کمتر بود اما خیلی قویتر شد. بعدش من و بعدش هم یونگی. نمیدونم چیشد که یونگی یهویی با ما اینقدر بد شد اما فکر میکنم جون وو با فریب اونو برده توی تیم خودش.
ا.ت. چرا یونگی کوکو کشت؟
هوسوک. به خاطر اون کد دیگه
ا.ت. مگه اون کد چی داره؟
هوسوک. اون کد تمام دارایی و مقام کوکه
ا.ت. چرا باید پشت گردن من تتو شه؟
هوسوک. چون کسی به جز من نمیدونست کوک خواهر داره
ا.ت. پس به خاطر همین هم ما یه زندگی معمولی داشتیم تا کسی متوجه نشه
هوسوک. آره دقیقا. حالا تمام دارایی کوک به تو رسیده.
ا.ت. اونا چیه؟
هوسوک. تعدادشون خیلی زیاده. از عمارت های ۴۰۰ هکتاری گرفته تا شرکت هایی مثل دیور و گوچی
ا.ت. هوسوک به من آموزش بده
هوسوک. چی؟
ا.ت. میخوام یه مافیا مثل کوک بشم
هوسوک. واسه تو خیلی زوده
ا.ت. من میخوام انتقام خونوادمو بگیرم
هوسوک. نمیشه ا.ت. کوک تورو دست من سپرد. نمیتونم بذارم همچین اتفاقی بیوفته.
ا.ت. مگه اون کد روی بدن من نیست؟
هوسوک. خب
ا.ت. پس باید بتونم ازش محافظت کنم دیگه. مطمئنا الان جون وو فهمیده کوک خواهر داره. پس سعی میکنه بهم آسیب بزنه منم باید بتونم از خودم محافظت کنم.
هوسوک. تو مطمئنی میخوای از خونواده دوس پسرت انتقام بگیری؟
ا.ت. تو از کجا فهمیدی جیمین دوس پسرمه؟
هوسوک. دختر جون ما مافیاییم. یه برگ اگه از درخت بیوفته میفهمیم.
ا.ت. پس یعنی کوکم اینو میدونست؟
هوسوک. آره
ا.ت. از دستم عصبی شد؟
هوسوک. خب یکم
ا.ت. یعنی چی یکم؟
هوسوک. وقتی جیمینو موقعی میخواستن اون پسرارو بزنن دید فهمید ماجرا چیه. بعد از اینکه به تو جریان ناتنی بودنتونو گفت اومد پیش من و بهم گفت. عصبانی بود که خواهر کوچولوش به این زودی بزرگ بود اما خیالش راحت بود که نه تو و نه اون همدیگه رو نمیشناسین.
ا.ت. من میخوام کل خونواده پارک رو نابود کنم.
هوسوک. پس جیمین چی؟
ا.ت. واسم مهم نیست
هوسوک. اینقدر زود عشقت بهش از بین رفت؟
ا.ت. نمیتونم تحمل کنم که بابای اون زندگیمو نابود کرده
هوسوک. اما جیمین گناهی نداره
ا.ت. فکر میکنم بهش
هوسوک. یونگی چی؟
ا.ت. اونو هم نابود میکنم
هوسوک. نابودی اون کار راحتی نیست
ا.ت. مهم نیست هر طور شده باید انتقاممو بگیرم. راستی یه چیزی. مگه نگفتی کوک از همتون قوی تر بوده؟
هوسوک. خب
ا.ت. پس چرا یونگی تونست اونو بکشه؟
هوسوک. شانس
ا.ت. شانس؟
هوسوک. آره شانس. یونگی اتفاقی خونواده فرد مورد اعتماد کوکو پیدا کرد و با خونوادش اونو تهدید کرد. اون هم از پشت به کوک خنجر شد
ا.ت. همونی که به داداشم تیر زد؟
هوسوک. آره
ا.ت. اون حروم زاده کجاست الان؟
هوسوک. میدونستم میخوای چیکار کنی واسه همین گرفتیمش و الان زیرزمینه
ا.ت. پس چرا نشستی؟ باید برم و یه درسی به اون عوضی بدم
هوسوک. ا.ت صبر کن
چون اینترنتم ضعیف بود مجبور شدم دو قسمتش کنم😊
۳.۶k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.