شرمنده پارت چهار یکم طولانی شد
ادامه پارت 4
+ چرا اون رو گرفتی مگه چکار کرده ؟؟
_ هر بلایی سر جونگین بیاد همش تقصیر توعه (با عصبانیت)
+ م....من مگه چکار کردم ؟
_ هر کاری که باعث شده من عصبش شم
+ خنده داره آخه مورچه اعصاب داره
@ بهتره بس کنی فلیکس
_ فکر کنم تو نمیخوای آدم بشی و به اخطارم گوش کنی . لینووووووووو (با داددددد)
= بله هیونگ
_ اون چاقو رو بده به من
= چشم هیونگ
لینو چاقو رو داد به هیونجین از شکل چاقو میشد فهمید که چاقوی خیلی تیزی بود .
هیونجین چاقو رو زیر گردن جونگین گذاشت و کمی فشار داد .
& آی گردنم لطفا بس کن هیونجین هر کاری که بگی انجام میدم فقط بس کن
_ من نمیخوام که تو برای من کاری کنی
& پس چی میخوای ؟
_ میخوام که دوستت مال من باشه (منظورش فلیکسه)
فلیکس که از ترس خشکش زده بود گفت
+ چیییی ؟؟
_ مگه کری ؟
+ هر کاری بخوای انجام میدم ولی جونگین رو ول کن
_ نه این نشد من نمیخوام برام کاری بکنی
کمی بیشتر چاقو رو روی گردن جونگین فشار داد خون کمی از گردنش سرازیر شد .
+ لطفا بس کن داره از گردنش خون میاد
_ بس نکنم چی ؟
+ اوففف باشه قبوله هر چی تو بگی قسم میخورم
بعد این حرف فلیکس هیونجین چاقو رو از زیر گردن جونگین برداشت و به طرفی بردش و گفت
_ کسی دنبالمون نیاد نترس بیبی کارش ندارم
& چی میخوای ؟ چرا من رو آوردی اینجا ؟
_ میخواستم ازت معذرت خواهی کنم
& به چه دلیل ؟
_ برای اینکه که دیگه دوستت مال منه ( با خنده )
& پسرک احمق
روز بعد
+ من معذرت میخوام آی ان تقصیر من بود که اون بلا سرت اومد
& بیخیال دیگه ولش کن اصلا هم تقصیر تو نبود
کافه مدرسه
_ هی بیبی بیا اینجا جوجه تو هم بیا باهاش
هردوشون به طرفی که هیونجین نشسته بود حرکت کردن
( پایان پارت 4 )
+ چرا اون رو گرفتی مگه چکار کرده ؟؟
_ هر بلایی سر جونگین بیاد همش تقصیر توعه (با عصبانیت)
+ م....من مگه چکار کردم ؟
_ هر کاری که باعث شده من عصبش شم
+ خنده داره آخه مورچه اعصاب داره
@ بهتره بس کنی فلیکس
_ فکر کنم تو نمیخوای آدم بشی و به اخطارم گوش کنی . لینووووووووو (با داددددد)
= بله هیونگ
_ اون چاقو رو بده به من
= چشم هیونگ
لینو چاقو رو داد به هیونجین از شکل چاقو میشد فهمید که چاقوی خیلی تیزی بود .
هیونجین چاقو رو زیر گردن جونگین گذاشت و کمی فشار داد .
& آی گردنم لطفا بس کن هیونجین هر کاری که بگی انجام میدم فقط بس کن
_ من نمیخوام که تو برای من کاری کنی
& پس چی میخوای ؟
_ میخوام که دوستت مال من باشه (منظورش فلیکسه)
فلیکس که از ترس خشکش زده بود گفت
+ چیییی ؟؟
_ مگه کری ؟
+ هر کاری بخوای انجام میدم ولی جونگین رو ول کن
_ نه این نشد من نمیخوام برام کاری بکنی
کمی بیشتر چاقو رو روی گردن جونگین فشار داد خون کمی از گردنش سرازیر شد .
+ لطفا بس کن داره از گردنش خون میاد
_ بس نکنم چی ؟
+ اوففف باشه قبوله هر چی تو بگی قسم میخورم
بعد این حرف فلیکس هیونجین چاقو رو از زیر گردن جونگین برداشت و به طرفی بردش و گفت
_ کسی دنبالمون نیاد نترس بیبی کارش ندارم
& چی میخوای ؟ چرا من رو آوردی اینجا ؟
_ میخواستم ازت معذرت خواهی کنم
& به چه دلیل ؟
_ برای اینکه که دیگه دوستت مال منه ( با خنده )
& پسرک احمق
روز بعد
+ من معذرت میخوام آی ان تقصیر من بود که اون بلا سرت اومد
& بیخیال دیگه ولش کن اصلا هم تقصیر تو نبود
کافه مدرسه
_ هی بیبی بیا اینجا جوجه تو هم بیا باهاش
هردوشون به طرفی که هیونجین نشسته بود حرکت کردن
( پایان پارت 4 )
۳.۲k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.