فیک آقای خشن قسمت ۲۹
ماریسا ذوق کرده بود دوماه گذاشت و جون کوک گفت خوبی حالت خوبه
ماریسا گفت اهوم من چیزی نبود که
تهیونگ و کوکی خوابیده بودن
و ماریسا رفت دوش گرفت
جون کوک براش صبحانه آماده کرده همه رو بیدار کردن صبحانه خوردن و ماریسا میکاپ کرد و پیراهن پوشید و برای مسابقه خوانندگی رفت جون کوک و کوکی تهیونگ هم تعقیب اش کردن و رفتن پیش تماشا چی ها نشستن
اولین نفری که قرار بود بخونه ماریسا بود
جون کوک گوش هاش رو گرفت و گفت یاخدااااا الان آنقدر بد میخونه که شیشه ها می لرزه عه
تهیونگ گفت موج منفی نزن شاید قشنگ بخونه
کوکی گفت مامان جون منه اون فوق العاده میخونه
هم تهیونگ هم جون کوک دوتایی بهش نگاه کردن و گفتن مامانت بااخم کوکی بغض اش گرفت و همون موقع ماریسا شروع به خوندن کرد
ماریسا گفت اهوم من چیزی نبود که
تهیونگ و کوکی خوابیده بودن
و ماریسا رفت دوش گرفت
جون کوک براش صبحانه آماده کرده همه رو بیدار کردن صبحانه خوردن و ماریسا میکاپ کرد و پیراهن پوشید و برای مسابقه خوانندگی رفت جون کوک و کوکی تهیونگ هم تعقیب اش کردن و رفتن پیش تماشا چی ها نشستن
اولین نفری که قرار بود بخونه ماریسا بود
جون کوک گوش هاش رو گرفت و گفت یاخدااااا الان آنقدر بد میخونه که شیشه ها می لرزه عه
تهیونگ گفت موج منفی نزن شاید قشنگ بخونه
کوکی گفت مامان جون منه اون فوق العاده میخونه
هم تهیونگ هم جون کوک دوتایی بهش نگاه کردن و گفتن مامانت بااخم کوکی بغض اش گرفت و همون موقع ماریسا شروع به خوندن کرد
۵.۴k
۱۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.