Psychological cannibals🍷🧛🏻♀
Psychological cannibals🍷🧛🏻♀
فرانک:اون ا/ت خائن رو دار میزنمممم
وقتی پسرام اومدن خونه کل بدنشون خونی بود برام سوال کاری بود کار کیه حالا لوسیفر بهتر بود برای همین همه چیزرو گفت
باورم نمیشد برای ی انسان همچین کاریکرد البته خواهر منم همین کارو کرد عین مامان هرزشون هستند
انتقام جفت پسرام رو میگیرم یکم
فرانک:لوسیفر بگو قیافه پسره چه شکلی هست
چشمام رو بستم و با ذهنم وارد دنیای انسان ها شدم
لوسیفر:تنها چیزی ک یادمه اسم یکیشون جیمین بود صورت کوچیک و لپ دار بود لبش خیلی درشت بود چشماش کشیده بود مثل اژدها ولی ی ذره فرق داشت پوستش سفید بود دماغش بزرگ بود ولی خوشگل همین
فرانک: دستم رو گذاشتم روی برگه هرچی گفت رو توی دنیای انسان ها دیدن رو جمع کردم و عکسش روی برگه نمایان شد
اینه؟؟
لوسیفر:دقیقا خودشه
فرانک:قیافش آشناس چشمام رو بستم و دنبالش گشتم توی هر خونه رفتم چون قدرتن زیاد بود سریع پیدا کردم جئون جیمین و جئون جونگ کوک؟ جئون؟؟؟
چشمام رو باز کردم ک دنده عقبی رفتم و خوردم به آینه عصبی شدم کل خونه رو بهم ریختم اون جئون آشغال دخترم رو گرفتتتت منم خودشون رو کشتم ولی الان پسرشون پیدا کردم لوسیفر ارتش رو آماده کن
نیکلاس: با پای شکستم رفتم توی اتاق بابا ا/ت خیلی قویه ی ماه وقت بده ارتش رو خیلییی خوب آماده کنیم نمیشه اینجوری ی تنه همه رو حریفه
لوسیفر: راست میگه وقت بدیذ
فرانک: در این حد قویه🤔باش باش برید گمشید نقشه هم بکشید ولی فقط یک ماه
چرا من نمیتونم ب خونشون دسترسی داشته باشمممم هوووووف
نیکلاس: جوش نزن ا/ت خیلی باهوشه
ا/ت: روز سوم شیرو دادم و بذون چون و چرا خوردم رفتیم دوباره حیاط امروز برعکس دیروزه بچه ها امروز توی آب یخ میریم
نازنین: ولییی توی ایننن یخ هست
درسته هر روز به این یخ ها اضافه میشه حرف نباشه قول میدم هولتون نمیدم چون سرده احتمال سکته هست
پارت بیست و سوم🧛🏻♀🍷
فرانک:اون ا/ت خائن رو دار میزنمممم
وقتی پسرام اومدن خونه کل بدنشون خونی بود برام سوال کاری بود کار کیه حالا لوسیفر بهتر بود برای همین همه چیزرو گفت
باورم نمیشد برای ی انسان همچین کاریکرد البته خواهر منم همین کارو کرد عین مامان هرزشون هستند
انتقام جفت پسرام رو میگیرم یکم
فرانک:لوسیفر بگو قیافه پسره چه شکلی هست
چشمام رو بستم و با ذهنم وارد دنیای انسان ها شدم
لوسیفر:تنها چیزی ک یادمه اسم یکیشون جیمین بود صورت کوچیک و لپ دار بود لبش خیلی درشت بود چشماش کشیده بود مثل اژدها ولی ی ذره فرق داشت پوستش سفید بود دماغش بزرگ بود ولی خوشگل همین
فرانک: دستم رو گذاشتم روی برگه هرچی گفت رو توی دنیای انسان ها دیدن رو جمع کردم و عکسش روی برگه نمایان شد
اینه؟؟
لوسیفر:دقیقا خودشه
فرانک:قیافش آشناس چشمام رو بستم و دنبالش گشتم توی هر خونه رفتم چون قدرتن زیاد بود سریع پیدا کردم جئون جیمین و جئون جونگ کوک؟ جئون؟؟؟
چشمام رو باز کردم ک دنده عقبی رفتم و خوردم به آینه عصبی شدم کل خونه رو بهم ریختم اون جئون آشغال دخترم رو گرفتتتت منم خودشون رو کشتم ولی الان پسرشون پیدا کردم لوسیفر ارتش رو آماده کن
نیکلاس: با پای شکستم رفتم توی اتاق بابا ا/ت خیلی قویه ی ماه وقت بده ارتش رو خیلییی خوب آماده کنیم نمیشه اینجوری ی تنه همه رو حریفه
لوسیفر: راست میگه وقت بدیذ
فرانک: در این حد قویه🤔باش باش برید گمشید نقشه هم بکشید ولی فقط یک ماه
چرا من نمیتونم ب خونشون دسترسی داشته باشمممم هوووووف
نیکلاس: جوش نزن ا/ت خیلی باهوشه
ا/ت: روز سوم شیرو دادم و بذون چون و چرا خوردم رفتیم دوباره حیاط امروز برعکس دیروزه بچه ها امروز توی آب یخ میریم
نازنین: ولییی توی ایننن یخ هست
درسته هر روز به این یخ ها اضافه میشه حرف نباشه قول میدم هولتون نمیدم چون سرده احتمال سکته هست
پارت بیست و سوم🧛🏻♀🍷
۱۱.۶k
۲۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.