@15 gfjk

@15_gfjk
پارت ۱
باکوگو: خیلی گرمه...
فلش بک
چند روز پیش باکوگو ومیدوریا و تودوروکی و انداور با شروری رو به رو شدن که قدرتش شبیه توگا و شینسو (خون اشامی) بود. خوشبختانه اون ها موفق شده بودن و این شرور رو شکست دادن اما تو اون مبارزه کسی که اسیب جدی ای دید باکوگو بود...
به مدت ۱ روز در بیمارستان و با کمک دختر درمانگر باکوگو خوب شد...
البته دستگاه ها و تجویز دکتر اینو نشون می داد
زمان حال
باکوگو تو ذهنش: لعنتی از اون روز همش تب دارم اما دماسنج دمای خیلی پایینی رو نشون میده من چم شده و صدا ها...(الان باکوگو به قدر خماره و خستس و بدن درد داره که اصلا دور برش رو...)
کیریشیما: هی باکوگو میگم که...
راهش رو کج کرد و وارد اتاق شد و رو تخت دراز کشید و بالشت رو محکم بقل کرد و فشار داد
همون لحظه در خوابگاه
المایت: کیریشیمای جوان باکوگوی جوان چطوره؟
کیریشیما:... حالش خیلی بد بود و حتی صدای منو هم نشنید
همان لحظه میدوریا
باکوگو از اون روز فرق کرده یه اتفاقی افتاده. از جایش بلند شد و غرق در فکر در اتاق خودش رو باز کرد با دیدن باکوگو روی تختش شکه شد و سریع گفت: کا.. کاچان حالت خوبه
با چهره ای نگران جلوی صورت باکوگو ایستاد