پارت۲
از خواب بیدار شدم ساعت ۷ بود رفتم صبحونه خوردم لباسامو پوشیدم پدرم منو رسوند فرودگاه ازشون خدافظی کردم رفتم با هیجان
فلش بک
تو هواپیما بودم از پنجره داشتم بیرون نگاه میکردم فکر کنم رسیدیم کره آره هواپیما میخواست فرود بیاد رفتم از هواپیما بیرون وسایلمو برداشتم رفتم بیرون باورم نمیشد من بلخره اومدم کره سوار تاکسی شدم رفتم هتل بهتر برن کار پیدا کنم از هتل زدم بیرون میخواستم تو کمپانی کار کنم و رفتم کمپانی بیگ هیت شاید شانسم رو کرد تونستم کار کنم چون رقصم خوبه شاید بتونم رقص اموزش بدم و بله منو قبول کردن هورا رفتم هتلم خوابیدم فردا صبح پاشدم رفتم کمپانی قسمتی که باید کار میگردمو بهم نشون دادن بعدز اینکه کارامو انجام داد تصمیم گرفتم برم تو کمپانی یه دوری بزنم که یکدفعه خوشکم زد اون جیمین بود داشت تو چشمام بغض جاری میشد ولی نه از ناراحتی بلکه از روی خوشحاله قلبم داشت تند تند میزد و از کنار جیمین رد شدم ..
فلش بک
تو هواپیما بودم از پنجره داشتم بیرون نگاه میکردم فکر کنم رسیدیم کره آره هواپیما میخواست فرود بیاد رفتم از هواپیما بیرون وسایلمو برداشتم رفتم بیرون باورم نمیشد من بلخره اومدم کره سوار تاکسی شدم رفتم هتل بهتر برن کار پیدا کنم از هتل زدم بیرون میخواستم تو کمپانی کار کنم و رفتم کمپانی بیگ هیت شاید شانسم رو کرد تونستم کار کنم چون رقصم خوبه شاید بتونم رقص اموزش بدم و بله منو قبول کردن هورا رفتم هتلم خوابیدم فردا صبح پاشدم رفتم کمپانی قسمتی که باید کار میگردمو بهم نشون دادن بعدز اینکه کارامو انجام داد تصمیم گرفتم برم تو کمپانی یه دوری بزنم که یکدفعه خوشکم زد اون جیمین بود داشت تو چشمام بغض جاری میشد ولی نه از ناراحتی بلکه از روی خوشحاله قلبم داشت تند تند میزد و از کنار جیمین رد شدم ..
۱۵.۸k
۱۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.