Meeting Again
part①⓪
کفش پاشنه بلندمو پوشیدم عینکمو زدم و از خونه بیرون رفتم. سوار ماشینم شدم و به سمت شرکت'Rose'روندم. این عکاسی ها دیزاین خاصی نداشتند برای همین توی شرکت عکاسی میشد
این اولین باری بود که میرم از مدلایی که طرحای من رو پوشیدن دیدن میکنم.
بعد از بیست دقیقه به مکان مورد نظر رسیدم کیفمو برداشتم و به سمت ساختمان رفتم.
همه جا خیلی شلوغ بود و هرکسی سرش با یه کاری گرم بود. عینکمو بیرون آورم که مدل مرد رو دیدم!
قدی حدودا 185 موهاش بلند بود و به عقب برده بودتش کت و شلوار قهوه ای رنگ تضاد قشنگی با پوست صاف و براقش ساخته بود دست به سینه وایستادم نگاش کردم پوزخند زدم و با صدای آرومی گفتم
+مشتاق دیدار.....جئون!
یکی از استف ها منو دید و با صدای بلند جوری که همه بشنون گفت
؟: همگیییی، خانوم بک اومدن(فرانسوی)
نگاه همه روم قفل شد و همه بهم سلام دادن. منم لبخند محوی زدم و فقط آروم سرمو تکون دادم جلو رفتم که توجه جئون بهم جلب شد درحالی که روی مبل نشسته بود و یکی از پاهاش رو روی اون یکی انداخته بود با چشم های گرد شده نگام کرد.یکی از ابروهامو دادم بالا سرمو کج کردم و بهش نگاه کردم.
؟: آقای جئون عکاسی تموم شد
ولی مثل اینکه این آقای جئون حواسش پرت چیز دیگه ای مدیر عامل کمپانیش اومد
°خوش اومدید خانوم بک لطفا از این طرف
هدایتم کرد به جلو و خودشم پشت سرم اومد. همه داشتن نگام میکردن و در گوش هم پچ پچ میکردن شونهم رو به عقب دادم و با اعتماد بنفس تمام از بینشون رد شدم به هیچکدومشون اهمیت ندادم و حتی کوچیکترین عکس العملی هم نشون ندادم.
در دفترشو باز کرد و اول من وارد شدم و مدیر عامل اومد پشت سرم و درو پشت سرش بست
موهاش خاکستری و پوستش چروکیده بود چشمای کوچیک و کشیده ای داشت و پوست سفیدی. کت شلوار خاکستری تیره و کراوات راه راهی سفید و سیاه، پوشیده بود. پدرم طی چند سال نتونست دوتا شرکت رو مدیریت کنه برای همین این شرکت رو به دوست صمیمی و قابل اعتمادش واگذار کرد.
اتاق با تم قهوه ای تیره و نسکافه ای بود، به دور و اطراف نگاهی انداختم و لبخند زدم تا چند سال پیش پدرم توی همین اتاق و روی همین صندلی مینشست. تم اتاق و وسایلاش رو از موقع بابام تغییر ندادن.
نشست پشت میزش و با دست اشاره کرد که روی صندلی های روبه میزش بشینم.
°چخبر از پدرت، مشغول چه کاریه؟
لبخند گرمی زدم با صدای آرومی گفتم.
اسلاید اول استایل جیونگ
اسلاید دوم استایل جونگکوک
اسلاید سوم اتاق مدیر عامل
کفش پاشنه بلندمو پوشیدم عینکمو زدم و از خونه بیرون رفتم. سوار ماشینم شدم و به سمت شرکت'Rose'روندم. این عکاسی ها دیزاین خاصی نداشتند برای همین توی شرکت عکاسی میشد
این اولین باری بود که میرم از مدلایی که طرحای من رو پوشیدن دیدن میکنم.
بعد از بیست دقیقه به مکان مورد نظر رسیدم کیفمو برداشتم و به سمت ساختمان رفتم.
همه جا خیلی شلوغ بود و هرکسی سرش با یه کاری گرم بود. عینکمو بیرون آورم که مدل مرد رو دیدم!
قدی حدودا 185 موهاش بلند بود و به عقب برده بودتش کت و شلوار قهوه ای رنگ تضاد قشنگی با پوست صاف و براقش ساخته بود دست به سینه وایستادم نگاش کردم پوزخند زدم و با صدای آرومی گفتم
+مشتاق دیدار.....جئون!
یکی از استف ها منو دید و با صدای بلند جوری که همه بشنون گفت
؟: همگیییی، خانوم بک اومدن(فرانسوی)
نگاه همه روم قفل شد و همه بهم سلام دادن. منم لبخند محوی زدم و فقط آروم سرمو تکون دادم جلو رفتم که توجه جئون بهم جلب شد درحالی که روی مبل نشسته بود و یکی از پاهاش رو روی اون یکی انداخته بود با چشم های گرد شده نگام کرد.یکی از ابروهامو دادم بالا سرمو کج کردم و بهش نگاه کردم.
؟: آقای جئون عکاسی تموم شد
ولی مثل اینکه این آقای جئون حواسش پرت چیز دیگه ای مدیر عامل کمپانیش اومد
°خوش اومدید خانوم بک لطفا از این طرف
هدایتم کرد به جلو و خودشم پشت سرم اومد. همه داشتن نگام میکردن و در گوش هم پچ پچ میکردن شونهم رو به عقب دادم و با اعتماد بنفس تمام از بینشون رد شدم به هیچکدومشون اهمیت ندادم و حتی کوچیکترین عکس العملی هم نشون ندادم.
در دفترشو باز کرد و اول من وارد شدم و مدیر عامل اومد پشت سرم و درو پشت سرش بست
موهاش خاکستری و پوستش چروکیده بود چشمای کوچیک و کشیده ای داشت و پوست سفیدی. کت شلوار خاکستری تیره و کراوات راه راهی سفید و سیاه، پوشیده بود. پدرم طی چند سال نتونست دوتا شرکت رو مدیریت کنه برای همین این شرکت رو به دوست صمیمی و قابل اعتمادش واگذار کرد.
اتاق با تم قهوه ای تیره و نسکافه ای بود، به دور و اطراف نگاهی انداختم و لبخند زدم تا چند سال پیش پدرم توی همین اتاق و روی همین صندلی مینشست. تم اتاق و وسایلاش رو از موقع بابام تغییر ندادن.
نشست پشت میزش و با دست اشاره کرد که روی صندلی های روبه میزش بشینم.
°چخبر از پدرت، مشغول چه کاریه؟
لبخند گرمی زدم با صدای آرومی گفتم.
اسلاید اول استایل جیونگ
اسلاید دوم استایل جونگکوک
اسلاید سوم اتاق مدیر عامل
۲.۳k
۳۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.