پندانه

📌 #پندانه

🔹 پنج سالم بود...
خواهرم مرا در کمد انداخت و در را قفل کرد...

🔹 به او فحش دادم و با خود فکر کردم: او بی رحم ترین خواهر دنیاست!

در تاریکی گریه کردم...
بیهوش شدم...
به هوش که آمدم
سربازان خواهرم را کشته بودند!

🔺 قطعا خدای ما از آن خواهر بزرگتر برای ما مهربان تر است

🔅 کمی تحمل کنیم و به تصمیماتش اعتماد کنیم

🌸 @yavaran20
دیدگاه ها (۲)

✨ 🔸 برای تــوبــهامــروز و فـــردا نکـن‼ ️🌸 از کجا معلـــوما...

خستگی،گاهی به یک لبخند از تن در شود!!خستگی هایت برای من،به ش...

یـڪ زن بـا حجـــ❣ ـــاب :براے پدرش افتخار؛براے برادرانش عزت؛...

امروز کبوتران گریه بر بامنفتنه گران ذلیل اسلامندیزیدیان همیش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط