من عاشقش شدم ¹⁴
من عاشقش شدم ¹⁴
+: یبار نمیای بغل من؟! (دستاشو باز کرده)
×: باش یبار اوکی هست(رفت بغلش و منی که اصلا دلم نخواست و فشار نخوردم)
×: خب دیگه بسه بیا بریم خونه
+: اوکی👌🏻
رفتن خونه و مث دیشب یکی رو کاناپه یکی رو تخت
فردا از زبان سوجون :
از خواب بیدار شدم که دیدم یکی کنارم خوابیده چشمم رو باز کردم سوجین بود تازه لختم بود نفهم اومدم بزنمش که گوشیم زنگ خورد یکی از آدم های شرکت بود منم جواب دادم
×: سلام الان میرسم شرکت
ادمه: قربان شرکت رو پلمپ کردن(گریه)
×: چی چرا ؟!
+: یبار نمیای بغل من؟! (دستاشو باز کرده)
×: باش یبار اوکی هست(رفت بغلش و منی که اصلا دلم نخواست و فشار نخوردم)
×: خب دیگه بسه بیا بریم خونه
+: اوکی👌🏻
رفتن خونه و مث دیشب یکی رو کاناپه یکی رو تخت
فردا از زبان سوجون :
از خواب بیدار شدم که دیدم یکی کنارم خوابیده چشمم رو باز کردم سوجین بود تازه لختم بود نفهم اومدم بزنمش که گوشیم زنگ خورد یکی از آدم های شرکت بود منم جواب دادم
×: سلام الان میرسم شرکت
ادمه: قربان شرکت رو پلمپ کردن(گریه)
×: چی چرا ؟!
۲.۸k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.