فیک خانواده سانو p11
فیک خانواده سانو_p11
اگه لایکا نره بالای ۳٠ فیکو نمی نویسم! (T_T)
[تازه یه چیزی که بهتون نگفتم اینه که هر پارت که میره جلو من حجمشو بیشتر میکنم و شرط ها هم سخت تر میشه]
[خب یه توضیحی در مورد طرف راست هواپیما بدم]
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
سانزو و ات
سویا و ناهویا
مایکی و شین
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
جلوی هواپیما*
بعدش رفتن نشستن سر جاشون
یه ساعت حدودا گذشت و سانزو قرمز شده بود که پیش ات نشسته بود
ات: سانزو چیزی شده؟! گرمته؟ اخه خیلی قرمز شدی...
سانزو: ن... نه.... چیز.... چیزیم.... نیس... ت
ات هم رفت توی گوشیش و انیمه نگا کرد [دقت کنید یه شخصیت انیمه ای داره انیمه تماشا میکنه😂💔]
بعد خوابش برد
هواپیما یه تکون کوچیک خورد و باعث شد که ات بیوفته بغل سانزو
سانزو هم که نمیخواست ات رو بیدار کنه همونطوری قرمز سرجاش موند
بعد ناهویا سرشو برگردوند و این صحنه رو دید
ناهویا: هوی هوی سانزو داری حال میکنیا *با خنده*
سانزو: ا....ا.... من..... نخواستم این اتفاق بیوفتههههه
ناهویا: بپا مایکی نیاد ببینه این صحنه رو، وگرنه میکشتت
سانزو اب دهنشو قورت داد و ات رو از روی شونش بلند کرد و گذاشت که به پنجره ی هواپیما لم بده
بعد افتاب به موهای قهوه ای ات برخورد کرد و درخشید
سانزو هم قرمز شد و از زیبایی ات شگفت زده شده بود
شب شد*
ساعت ۸:۳۴*
سانزو: اتتتتت اتتتتت بلند شوووو میخوایم شام بخوریممممم!!!
ات بلند شد و از اینکه اب دهنش رفته بود خجالت کشید و پاکش کرد
بعد غذا رو اوردن
مهمان دار رو به ات:
سلام خانم، ببخشید میتونم بپرسم رامن میخورید یا کیمتچی؟[درست نوشتم؟]
ات: بله ممنونم رامن
مهمان دار دوباره همین حرفو به سانزو زد
سانزو: ممنونم کیمتچی
بعد نشستن خوردن*
ات که نمیتونست در نوشیدنی رو باز کنه[از همین قوطی ای ها]
به سانزو گفت: ام.... سانزو میگم میتونی در اینو باز کنی؟ *سرخ شد*
سانزو: اوهوم
سانزو هم در نوشیدنی رو باز کرد و به ات داد
ات: ممنونم
موقع خواب شد*
ات ساعت ۴:۵۲ شب از خواب پرید و به سمت دستشویی رفت
یهو هواپیما دور زد و ات تا میخواست بیوفته زمین سانزو گرفتش
ات هم سریع پاشد و سرخ شد و سرشو انداخت پایین
[خب برای پارت بعد لایک بالای ۳٠ بره🍫]
اگه لایکا نره بالای ۳٠ فیکو نمی نویسم! (T_T)
[تازه یه چیزی که بهتون نگفتم اینه که هر پارت که میره جلو من حجمشو بیشتر میکنم و شرط ها هم سخت تر میشه]
[خب یه توضیحی در مورد طرف راست هواپیما بدم]
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
سانزو و ات
سویا و ناهویا
مایکی و شین
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
مردم
جلوی هواپیما*
بعدش رفتن نشستن سر جاشون
یه ساعت حدودا گذشت و سانزو قرمز شده بود که پیش ات نشسته بود
ات: سانزو چیزی شده؟! گرمته؟ اخه خیلی قرمز شدی...
سانزو: ن... نه.... چیز.... چیزیم.... نیس... ت
ات هم رفت توی گوشیش و انیمه نگا کرد [دقت کنید یه شخصیت انیمه ای داره انیمه تماشا میکنه😂💔]
بعد خوابش برد
هواپیما یه تکون کوچیک خورد و باعث شد که ات بیوفته بغل سانزو
سانزو هم که نمیخواست ات رو بیدار کنه همونطوری قرمز سرجاش موند
بعد ناهویا سرشو برگردوند و این صحنه رو دید
ناهویا: هوی هوی سانزو داری حال میکنیا *با خنده*
سانزو: ا....ا.... من..... نخواستم این اتفاق بیوفتههههه
ناهویا: بپا مایکی نیاد ببینه این صحنه رو، وگرنه میکشتت
سانزو اب دهنشو قورت داد و ات رو از روی شونش بلند کرد و گذاشت که به پنجره ی هواپیما لم بده
بعد افتاب به موهای قهوه ای ات برخورد کرد و درخشید
سانزو هم قرمز شد و از زیبایی ات شگفت زده شده بود
شب شد*
ساعت ۸:۳۴*
سانزو: اتتتتت اتتتتت بلند شوووو میخوایم شام بخوریممممم!!!
ات بلند شد و از اینکه اب دهنش رفته بود خجالت کشید و پاکش کرد
بعد غذا رو اوردن
مهمان دار رو به ات:
سلام خانم، ببخشید میتونم بپرسم رامن میخورید یا کیمتچی؟[درست نوشتم؟]
ات: بله ممنونم رامن
مهمان دار دوباره همین حرفو به سانزو زد
سانزو: ممنونم کیمتچی
بعد نشستن خوردن*
ات که نمیتونست در نوشیدنی رو باز کنه[از همین قوطی ای ها]
به سانزو گفت: ام.... سانزو میگم میتونی در اینو باز کنی؟ *سرخ شد*
سانزو: اوهوم
سانزو هم در نوشیدنی رو باز کرد و به ات داد
ات: ممنونم
موقع خواب شد*
ات ساعت ۴:۵۲ شب از خواب پرید و به سمت دستشویی رفت
یهو هواپیما دور زد و ات تا میخواست بیوفته زمین سانزو گرفتش
ات هم سریع پاشد و سرخ شد و سرشو انداخت پایین
[خب برای پارت بعد لایک بالای ۳٠ بره🍫]
۸.۵k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.