مافیای من ♥️🕸
یهو زنگ زدن ات رفت در رو باز کرد یهو چند نفر وار خونه شدت
لیا : شما کی هستین
€£¥&* علامت اونا
£ ساکت
ات : شما حق ندارین وارد خونه بشین
ایو : برین بیرون وگرنه به پلیس زنگ می زنم
اونا دخترا رو گرفتن
ات : شما کی هستیدن ولم کنین
چاکسون : افدین بچه ها کارتون حرف نداشت
ات : تو
چاکسون : اهوم من
ات : از جونمون چی می خواین
چاکسون : نترس نمی خوام بکشمت فقط می خوام گروگان نگه دارم تا جیمین رو بکشم
لیا : هه تو نمی تونی جیمین و بکشی
ات : جیمین مثل تو احمق نیس تسلیمت بشه
ایو : توهیچ وقت جیمین رو نمی تونی بکشی
چاکسو ن: چقدر حرف میزنین
چاکسون با گوشی ات به جیمین زنگ زد
جیمین : چی شد پشمون شدی برگردم ؟
چاکسون : سلام خوشگلم ( از من یاد گرفت 😐)
جیمین : چاکسون گوشی ات دست تو چیکار می کنه
چاکسون : مشکلیه خوشگلم
جیمین: خفه شو چیکارشون کردی
چاکسون : خودت بیا ببین
جیمین قط کرد
چاکسون ات رو انداخت زمین و یهوووووووووووووو یکی امد
الکی خودت رو خسته نکن جیمین نیس کس دیگه
سهون میاد
چاکسون : خوش امدی خانم
سهون : می خوام خودم این دختر رو بکشم
ات : جیمین بفهمه تو رو میکشه
سهون : خفه شو
سهون شروع کرد زدن ات با کفشای پاشنه بلند ایو و لیا رو هم بسته بودن به یک صندلی
یهو ات حالش بد شد و خون بالا اورد
سهون : چه ضعیفی
لیا : لطفا ولش کن این چیز خوبی نیس
سهون : تو خفه شو
ایو : خواهش می کنم دکتر صدا کنین ببین چی شده
سهون : خفه شو من می خوام این بمیره این میگه دکتر صدا کن
چاکسون : خوشگلم وایسا من جیمین رو بکشم بعد ات بمیره دکتر صدا کنین
لیا : من یک چیزای سردرمیارم میشه دست های منو باز کنییم
سهون : دروغ نگو
لیا :دروغ نمیگم
دست لیا رو باز کردن ات رو نگاه کرد
چاکسون : نتیجه
لیا : ( یکمی مکث کرد و با لکنت گفت ) چیزی نیس فقط زیادی کتک خرده
چاکسون : نه دکتر رو خبر کنید این رو هم ببرین
لیا اون موقع دست ات چاقو داد ( کسی نفهمید)
دکتر امد به ات نگاه کرد
دکتر : ایشون حامله هستن
لیا دکتره ولی وقتی فهمید ات حاملس چیزی نگفت
لیا و ات و ایو : چی
سهون : یعنی چی
سهون : تو از جیمین حامله ای
چاکسون : به به موضوع جالب شد
چاکسون زنگ زد به جیمین
جیمین : چیهه دارم میام
چاکسو ن: پولی که قراره بدی رو دو برابر کن
جیمین : چی چرا
چاکسون : جون دونفر رو باید نجات بدی
جیمین : منظورت چیه
چاکسون : ات حاملس
قط کرد
سهون شروع کرد به زدن ات
ات : ای بسه این بچه چه گناهی کرده
سهون : باید بچه ات بمیره
چاکسون : کافیه
یه شیشه خانه شکست یکی رفت ببنیه چی شده یهو اونو از پنجره کشیدن بیرون و چند نفر امدن داخل افراد جیمین بودن
همه شون امدن درگیر شدن
جیمین : ات خوبی
ات : نه خیلی درد دارم
جیمین : باشه ارم باش الان می برمت بیمارستان
جیمین ات رو بلند کرد و ایو و لیا و کوک هم رقتن ولی نامجون و ته و جیهوپ موندن اونجا
جیمین ات رو برد بیمارستان و دکتر گفت
دکتر : بچه .............
شرایط
لایک بالای ۴۰
کامنت بالای ۴۰
لیا : شما کی هستین
€£¥&* علامت اونا
£ ساکت
ات : شما حق ندارین وارد خونه بشین
ایو : برین بیرون وگرنه به پلیس زنگ می زنم
اونا دخترا رو گرفتن
ات : شما کی هستیدن ولم کنین
چاکسون : افدین بچه ها کارتون حرف نداشت
ات : تو
چاکسون : اهوم من
ات : از جونمون چی می خواین
چاکسون : نترس نمی خوام بکشمت فقط می خوام گروگان نگه دارم تا جیمین رو بکشم
لیا : هه تو نمی تونی جیمین و بکشی
ات : جیمین مثل تو احمق نیس تسلیمت بشه
ایو : توهیچ وقت جیمین رو نمی تونی بکشی
چاکسو ن: چقدر حرف میزنین
چاکسون با گوشی ات به جیمین زنگ زد
جیمین : چی شد پشمون شدی برگردم ؟
چاکسون : سلام خوشگلم ( از من یاد گرفت 😐)
جیمین : چاکسون گوشی ات دست تو چیکار می کنه
چاکسون : مشکلیه خوشگلم
جیمین: خفه شو چیکارشون کردی
چاکسون : خودت بیا ببین
جیمین قط کرد
چاکسون ات رو انداخت زمین و یهوووووووووووووو یکی امد
الکی خودت رو خسته نکن جیمین نیس کس دیگه
سهون میاد
چاکسون : خوش امدی خانم
سهون : می خوام خودم این دختر رو بکشم
ات : جیمین بفهمه تو رو میکشه
سهون : خفه شو
سهون شروع کرد زدن ات با کفشای پاشنه بلند ایو و لیا رو هم بسته بودن به یک صندلی
یهو ات حالش بد شد و خون بالا اورد
سهون : چه ضعیفی
لیا : لطفا ولش کن این چیز خوبی نیس
سهون : تو خفه شو
ایو : خواهش می کنم دکتر صدا کنین ببین چی شده
سهون : خفه شو من می خوام این بمیره این میگه دکتر صدا کن
چاکسون : خوشگلم وایسا من جیمین رو بکشم بعد ات بمیره دکتر صدا کنین
لیا : من یک چیزای سردرمیارم میشه دست های منو باز کنییم
سهون : دروغ نگو
لیا :دروغ نمیگم
دست لیا رو باز کردن ات رو نگاه کرد
چاکسون : نتیجه
لیا : ( یکمی مکث کرد و با لکنت گفت ) چیزی نیس فقط زیادی کتک خرده
چاکسون : نه دکتر رو خبر کنید این رو هم ببرین
لیا اون موقع دست ات چاقو داد ( کسی نفهمید)
دکتر امد به ات نگاه کرد
دکتر : ایشون حامله هستن
لیا دکتره ولی وقتی فهمید ات حاملس چیزی نگفت
لیا و ات و ایو : چی
سهون : یعنی چی
سهون : تو از جیمین حامله ای
چاکسون : به به موضوع جالب شد
چاکسون زنگ زد به جیمین
جیمین : چیهه دارم میام
چاکسو ن: پولی که قراره بدی رو دو برابر کن
جیمین : چی چرا
چاکسون : جون دونفر رو باید نجات بدی
جیمین : منظورت چیه
چاکسون : ات حاملس
قط کرد
سهون شروع کرد به زدن ات
ات : ای بسه این بچه چه گناهی کرده
سهون : باید بچه ات بمیره
چاکسون : کافیه
یه شیشه خانه شکست یکی رفت ببنیه چی شده یهو اونو از پنجره کشیدن بیرون و چند نفر امدن داخل افراد جیمین بودن
همه شون امدن درگیر شدن
جیمین : ات خوبی
ات : نه خیلی درد دارم
جیمین : باشه ارم باش الان می برمت بیمارستان
جیمین ات رو بلند کرد و ایو و لیا و کوک هم رقتن ولی نامجون و ته و جیهوپ موندن اونجا
جیمین ات رو برد بیمارستان و دکتر گفت
دکتر : بچه .............
شرایط
لایک بالای ۴۰
کامنت بالای ۴۰
۱۸.۰k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.