تفسیر قرآن
روش برخورد با مخالفان از منظر قرآن تفسیر آیه 34 سوره فصلت
مردم چند دسته اند:
كسى كه دوست خود را حفظ مى كند.
كسى كه دوست خود را نسبت به خود بى تفاوت مى كند.
كسى كه دوست خود را به دشمن تبديل مى كند.
كسى كه دشمن را به دوست تبديل مى كند.
روش برخورد با مخالفان
مخالفان به چند دسته تقسيم مى شوند كه بايد با هر كدام به نحوى عمل كرد:
* گاهى افرادى به خاطر جهل و نادانى در برابر حقّ قرار مى گيرند و دشمنى مى كنند كه اين آيه دستور محبت و برخورد احسن مى دهد.
در آيات ديگر نيز در اين باره آمده است:
- و هنگامى كه نادانان ايشان را (به سخنى ناروا) مخاطب سازند، با آنها سخنى مسالمت آميز يا سلام گويند. «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»(34)
- و چون بر بيهوده و ناپسند بگذرند، با بزرگوارى بگذرند. «و اذا مرّوا باللغو مرّوا كراما»(35)
* گاهى مخالفت افراد بر اساس شك و ترديد است كه بايد با آنان از طريق استدلال و برطرف كردن شبهات برخورد كرد.
شك در مورد خداوند. «أفى اللّه شك...»(36)
شك و ترديد در مورد قيامت و رستاخيز. «ان كنتم فى ريب من البعث»(37)
ترديد در مورد نزول وحى وكتب آسمانى بر پيامبر. «ان كنتم فى ريب مما نزلنا على عبدنا»(38)
* گاهى مخالفت بر اساس حسادت است كه بايد با اغماض برخورد كرد.
برادران يوسف اعتراف به حسادت و خطاى خود كردند، كه با وعده آمرزش حضرت يوسف روبرو شدند. «انّا كنّا لخاطئين... لا تثريب عليكم اليوم»(39)
هابيل، در مقابل حسادت برادرش قابيل گفت: اگر تو قصد كشتن من را دارى، من (هرگز) دست به چنين كارى نمى زنم. «لئن بسطت الىّ يدك لتقتلنى ما انا بباسط يدى اليك لاقتلك»(40)
* گاهى مخالفت به خاطر حفظ موقعيّت و رفاه و كاميابى هاى مادّى است. در اين موارد اتمام حجّت كافى است و آيات «ذرهم»(41) (آنان را به حال خود واگذار) و «اعرض عنهم»(42) (از آنان رويگردان و دورى كن) مطرح است.
* گاهى مخالفت، در قالب كارشكنى و هَجو و تضعيف ايمان مردم است كه برخورد با اين گروه را آيات ذيل در قالب برخورد شديد با آنان و قطع رابطه و دستگيرى و گاهى اعدام مشخص مى كند:
«واغلظ عليهم»(43) با سختى و شدّت با كفّار برخورد كن.
«اذا سمعتم آيات اللّه يكفر بها و يستهزء بها فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره»(44) و چون بشنويد كه به آيات خدا كفر مى ورزند و آنان را به مسخره مى گيرند، نبايد با آنان بنشينيد تا به گفتارى ديگر بپردازند.
«لا تتخدوا اليهود و النصارى اولياء»(45) يهود و نصارى را دوست و سرپرست خود نسازيد.
«اخذوا و قتّلوا تقتيلا»(46) كفّار را بگيريد و به شدّت به قتل رسانيد.
مردم چند دسته اند:
كسى كه دوست خود را حفظ مى كند.
كسى كه دوست خود را نسبت به خود بى تفاوت مى كند.
كسى كه دوست خود را به دشمن تبديل مى كند.
كسى كه دشمن را به دوست تبديل مى كند.
روش برخورد با مخالفان
مخالفان به چند دسته تقسيم مى شوند كه بايد با هر كدام به نحوى عمل كرد:
* گاهى افرادى به خاطر جهل و نادانى در برابر حقّ قرار مى گيرند و دشمنى مى كنند كه اين آيه دستور محبت و برخورد احسن مى دهد.
در آيات ديگر نيز در اين باره آمده است:
- و هنگامى كه نادانان ايشان را (به سخنى ناروا) مخاطب سازند، با آنها سخنى مسالمت آميز يا سلام گويند. «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»(34)
- و چون بر بيهوده و ناپسند بگذرند، با بزرگوارى بگذرند. «و اذا مرّوا باللغو مرّوا كراما»(35)
* گاهى مخالفت افراد بر اساس شك و ترديد است كه بايد با آنان از طريق استدلال و برطرف كردن شبهات برخورد كرد.
شك در مورد خداوند. «أفى اللّه شك...»(36)
شك و ترديد در مورد قيامت و رستاخيز. «ان كنتم فى ريب من البعث»(37)
ترديد در مورد نزول وحى وكتب آسمانى بر پيامبر. «ان كنتم فى ريب مما نزلنا على عبدنا»(38)
* گاهى مخالفت بر اساس حسادت است كه بايد با اغماض برخورد كرد.
برادران يوسف اعتراف به حسادت و خطاى خود كردند، كه با وعده آمرزش حضرت يوسف روبرو شدند. «انّا كنّا لخاطئين... لا تثريب عليكم اليوم»(39)
هابيل، در مقابل حسادت برادرش قابيل گفت: اگر تو قصد كشتن من را دارى، من (هرگز) دست به چنين كارى نمى زنم. «لئن بسطت الىّ يدك لتقتلنى ما انا بباسط يدى اليك لاقتلك»(40)
* گاهى مخالفت به خاطر حفظ موقعيّت و رفاه و كاميابى هاى مادّى است. در اين موارد اتمام حجّت كافى است و آيات «ذرهم»(41) (آنان را به حال خود واگذار) و «اعرض عنهم»(42) (از آنان رويگردان و دورى كن) مطرح است.
* گاهى مخالفت، در قالب كارشكنى و هَجو و تضعيف ايمان مردم است كه برخورد با اين گروه را آيات ذيل در قالب برخورد شديد با آنان و قطع رابطه و دستگيرى و گاهى اعدام مشخص مى كند:
«واغلظ عليهم»(43) با سختى و شدّت با كفّار برخورد كن.
«اذا سمعتم آيات اللّه يكفر بها و يستهزء بها فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره»(44) و چون بشنويد كه به آيات خدا كفر مى ورزند و آنان را به مسخره مى گيرند، نبايد با آنان بنشينيد تا به گفتارى ديگر بپردازند.
«لا تتخدوا اليهود و النصارى اولياء»(45) يهود و نصارى را دوست و سرپرست خود نسازيد.
«اخذوا و قتّلوا تقتيلا»(46) كفّار را بگيريد و به شدّت به قتل رسانيد.
۳.۳k
۱۲ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.