فرشته ای که رفتp11
پرش زمانی به فردا شب
جنی ویو : میخواستیم با ته ته و ا.ت و شوهرش بریم رستوران چون باهاش صمیمی شده بودم لباس پوشیدم ته ته هم پوشید ( عکس دوتاشون رو گذاشتم)
آخر کار ته ته یه کلاه باکت مشکی گذاشت سرش و ماسکم زد گفتم ته ته چرا اینجوری هستی گفت دوست دارم خب
ا.ت : کای
کای : بله بیب
ا.ت : بریم
کای : برو بریم بیبی
وقتی رسیدن😖
ا.ت : سلام جنی جونم
جنی : سلام ا.ت
بغل...
کای : سلام
ته ته : سلام
ته ته ویو : خدایا چه غلطی کنم اینا اینجا چیکار میکنن والای
ا.ت به ته ته : سلام شما باید شوهر جنی جون باشید من کیم ا.ت هستم همکارشون
ته ته ویو : چی بگم خدایا گفتم یکم صدا تغییر سلام بله خوشبختم مونده بودم اسممو چی بگم گفتم من وی هستم
بعد به جنی هم گفتم نگی ته ته ها گفت چرا گفتم همین که گفتم :باشه بیا وی
ا.ت : کای من کیمچی میخورم با همون نودل که خودت میخوری با یه سالاد سزار
کای : باشه بیب
ته ته : داشت میرفت رو مخم هی به ا.ت میگفت بیب
چجوری نفهمه میفهمه بعد بدبخت میشم
یهو جنی رفت کای هم رفت تا به خودم اومدم دیدم من هستم و ا.ت
به ا.ت گفتم کجا رفتن گفت نمی دونم آقای وی
بلند شدیم ببینیم چیشده
داشتیم میدیدیم که ا.ت رفت یه ور منم رفتم سمت دستشویی داشتم نگاه میکردم که یهو ......
#واسه پارت بعدی باید لایک ها بشه ۵ تا
و اگر فیکمو دوست داشتین برام تو کامنت ها بنویسین بوس
جنی ویو : میخواستیم با ته ته و ا.ت و شوهرش بریم رستوران چون باهاش صمیمی شده بودم لباس پوشیدم ته ته هم پوشید ( عکس دوتاشون رو گذاشتم)
آخر کار ته ته یه کلاه باکت مشکی گذاشت سرش و ماسکم زد گفتم ته ته چرا اینجوری هستی گفت دوست دارم خب
ا.ت : کای
کای : بله بیب
ا.ت : بریم
کای : برو بریم بیبی
وقتی رسیدن😖
ا.ت : سلام جنی جونم
جنی : سلام ا.ت
بغل...
کای : سلام
ته ته : سلام
ته ته ویو : خدایا چه غلطی کنم اینا اینجا چیکار میکنن والای
ا.ت به ته ته : سلام شما باید شوهر جنی جون باشید من کیم ا.ت هستم همکارشون
ته ته ویو : چی بگم خدایا گفتم یکم صدا تغییر سلام بله خوشبختم مونده بودم اسممو چی بگم گفتم من وی هستم
بعد به جنی هم گفتم نگی ته ته ها گفت چرا گفتم همین که گفتم :باشه بیا وی
ا.ت : کای من کیمچی میخورم با همون نودل که خودت میخوری با یه سالاد سزار
کای : باشه بیب
ته ته : داشت میرفت رو مخم هی به ا.ت میگفت بیب
چجوری نفهمه میفهمه بعد بدبخت میشم
یهو جنی رفت کای هم رفت تا به خودم اومدم دیدم من هستم و ا.ت
به ا.ت گفتم کجا رفتن گفت نمی دونم آقای وی
بلند شدیم ببینیم چیشده
داشتیم میدیدیم که ا.ت رفت یه ور منم رفتم سمت دستشویی داشتم نگاه میکردم که یهو ......
#واسه پارت بعدی باید لایک ها بشه ۵ تا
و اگر فیکمو دوست داشتین برام تو کامنت ها بنویسین بوس
۵.۶k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.