عشق بد پارت 23

#تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی_ایران



که یهو دستمو گرفت و کشید سمت اتاق

+جو..نگکوک...چیکار می‌کنی
_صب کن میبینی

وارد اتاق شدیم و اون منو روی تخت پرت کرد و روم خیمه زد(ذهن منحرف😂)و شروع کرد به بوسیدن لبام وحشیانه مک میزد بعد از لبام دست برداشت رفت سراغ گردنم و مارک های بنفش میزاشت بعد نمیدونم چی شد لباسمو در آورد مال خودشم در آورد بعد دیک*شو واردم کرد منم از درد جیغ بلندی کشیدم
و اونم خوشش اومد تحریک شده بود دوباره درش آورد و بازم داخلش کرد منم هر بار جیغ میزدم بعد دوباره لبامو بوسید و گفت

_دوست دارم
+...

بعد کنارم دراز کشید و پتو رو رو هردومون کشید و از پشت بغلم کرد و گرفتیم خوابیدیم

ویو ات
صبح با دل درد شدیدی از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی و کارای لازممو انجام دادم و رفتم پایین
دیدم کوک صبحونه درس کرده

_صبح بخیر
+...ص..صبح بخیر..آسیب(دل درد)
_او...بیا این قرص رو بخور دل درد تو کم می‌کنه

قرص رو ازش گرفتم و خوردم و بعد رفتم صبحونه خوردم و روی کاناپه دراز کشیدم که کوک اومد

_هنوز دلت درد می‌کنه
+اوهوم
_باشه من برات ماساژ میدم

دستشو گذاشت روی دلم و ماساژ میداد خیلی حس خوبی بهم میداد که یهو گفت

_دوسم داری؟
+چی
_میگم دوسم داری
+خب...
_میدونم میگی نه ولی من چیکار کنم تا منو ببخشی
+من راستش چی بگم تو مافیایی
_خب حالا نمی‌خواد تو دلت درد می‌کنه بگیر بخواب من میرم بیرون خوراکی میگیرم
(جونگکوک رفت)

ویو ات
می‌خوام بهش بگم که دوسش دارم...عاشقشم ..اما نمیتونم...نمیتونم بهش بگم...من تا حالا توی زندگیم عاشق کسی نشدم...اما اون اولین و آخرین کسی عه که من می‌خوامش...قلبم میگه بهش بگو..بگو که دوسش داری ....بگو که با تمام وجودت عاشقشی..
اما...اما چی....بهش گفتم؟...نه...نه..نگفتم ...چون من جریان اینو ندارم...اون مافیاست...آخه من چطوری باهاش باشم...من از مافیا ها میترسم ...









برای این نوشتم تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران چون نمی‌خوام گزارش شم و حتی هرکسی گزارش کنه میفهمم زبانم فعاله❤️‍🔥



شرایط
7لایک
7کامنت
••••••|••••••