چند پارتی کوک و ته
چند پارتی کوک و ته _
وقتی بین مثلث عشقی گیر میوفتن p4
اقای جئون جلوی در خونه ایستاده بود !،
با لکنت گفتم ا.ت: اق.. قای .. ج..جئون
من فکر می..میکنم این دسته گلهارو اشتباهی فرستادین (خنده ی خجالتی )
ویو کوک
خدای من !
اون از نزدیک از هر موقعی زیباتره
انگار یه فرشته ی بی بال !
ب جلو حرکت کردم و اونم عقب تر میرفت تا اینکه به داخل خونش رفتم و درو پشت سرم بستم .
با خنده گفتم
_کوک : اتفاقا خیلی دقیق گل هارو رسوندن ا.تم دقیقا همون جایی ک میخاستم ، خب ؟ خوشت اومد از گلا ؟
ویو ا.ت
نمیدونم داره شوخی میکنه یا ن ولی من خیس عرق شدم و قلبم داره مثل تلمبه کار میکنه .
ا.ت : عاا.. خبب.. بله خیلی ممنونم ولی برای چیه ؟
_ کوک : نباید به معشوقم هدیه ی مورد علاقش رو بدم ؟
خدایا چقد این مرد خوشتیپ و جذابه خوشبحال دوست دخترش من نمیتونم چشم از چشای درشتش بردارم من حتی تا شونه ی اونم نیستم و وقتی به بازو های عضلانی و پر از تتوش نگاه میکنم بدنم سست میشه و میلرزه
اما اقای جئون اومد نزدیک من و من دیگه جایی برای عقب رفتن نداشتم و پشتم چسبید ب دیوار
: اقا ی جئون لطفا فاصلتو حفظ کنید این...
پرید وسط حرفم
_ : اقای جئون ؟ ( قهقه ی بلند ) کوچولوی من کوک صدام کن
بعد دستش رو اورد و دستامو به سمت بالا برد و اونارو نگه داشت
سرشو اورد نزدیکم که یهو ...
وقتی بین مثلث عشقی گیر میوفتن p4
اقای جئون جلوی در خونه ایستاده بود !،
با لکنت گفتم ا.ت: اق.. قای .. ج..جئون
من فکر می..میکنم این دسته گلهارو اشتباهی فرستادین (خنده ی خجالتی )
ویو کوک
خدای من !
اون از نزدیک از هر موقعی زیباتره
انگار یه فرشته ی بی بال !
ب جلو حرکت کردم و اونم عقب تر میرفت تا اینکه به داخل خونش رفتم و درو پشت سرم بستم .
با خنده گفتم
_کوک : اتفاقا خیلی دقیق گل هارو رسوندن ا.تم دقیقا همون جایی ک میخاستم ، خب ؟ خوشت اومد از گلا ؟
ویو ا.ت
نمیدونم داره شوخی میکنه یا ن ولی من خیس عرق شدم و قلبم داره مثل تلمبه کار میکنه .
ا.ت : عاا.. خبب.. بله خیلی ممنونم ولی برای چیه ؟
_ کوک : نباید به معشوقم هدیه ی مورد علاقش رو بدم ؟
خدایا چقد این مرد خوشتیپ و جذابه خوشبحال دوست دخترش من نمیتونم چشم از چشای درشتش بردارم من حتی تا شونه ی اونم نیستم و وقتی به بازو های عضلانی و پر از تتوش نگاه میکنم بدنم سست میشه و میلرزه
اما اقای جئون اومد نزدیک من و من دیگه جایی برای عقب رفتن نداشتم و پشتم چسبید ب دیوار
: اقا ی جئون لطفا فاصلتو حفظ کنید این...
پرید وسط حرفم
_ : اقای جئون ؟ ( قهقه ی بلند ) کوچولوی من کوک صدام کن
بعد دستش رو اورد و دستامو به سمت بالا برد و اونارو نگه داشت
سرشو اورد نزدیکم که یهو ...
۱.۳k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.