|•عشق و قمار💔🙂•|
|•عشق و قمار💔🙂•|
#PART_27
#طاها
وای خیلی حال میداد میدیم رها داره به ملیس حسودی میکنه جر :)
رها داشت با مامانم حرف میزدش منم رفتم پیش ملیس که رها حرص بخوره...
رها داشت یواشکی نگاه میکرد اما به روش نمیاورد من فهمیدم اما...
طاها:ملیس چطوری؟!
ملیس:خوبم طاها تو خوبی از وقتی زن گرفتی دیگه نمیای پارتی.
طاها:بله آقا شدم
ملیس:زنت نمیزاره جر[با خنده]
طاها:اوهوم بچم حساسه
ملیس:اوهوع از تو بعیده اوکی عزیزم من برم پیش امیر صدام میکنه...
طاها:دسشتو کشیدمو گفتم خبریه؟
ملیس:ارع قراره دایی شی [با خنده]
طاعا:جر برو ملیس رفت منم رفتم پیش رها که تنها بودش...
رها:خوش گذشت کم مونده بود اون وسط....
طاها:اون وسط چی؟
رها:هیچی ولش طاها یچی بگم؟
طاها:بگو چیه؟
رها:یکی از اون ابمیوه ها میدی خیلی دلم خاس
طاها:ارع اینم دگ گفتن داره خو خودت برمیداشتی
رها:اوفف خودم رفتم برداشتمو رفتم سمت اتاق طاها...
طاها:داشت با خالش حرف میزد...
رفتم تو اتاق که یهو طاها اومد منم بادو رفتم رو تخت خودمو زدم به خاب.
که ببینم چی میگه...
طاها:.....
•ادامه دارد💦🤍•
•انرژی کامنت💜🌸•
saghar🥰🥰
#PART_27
#طاها
وای خیلی حال میداد میدیم رها داره به ملیس حسودی میکنه جر :)
رها داشت با مامانم حرف میزدش منم رفتم پیش ملیس که رها حرص بخوره...
رها داشت یواشکی نگاه میکرد اما به روش نمیاورد من فهمیدم اما...
طاها:ملیس چطوری؟!
ملیس:خوبم طاها تو خوبی از وقتی زن گرفتی دیگه نمیای پارتی.
طاها:بله آقا شدم
ملیس:زنت نمیزاره جر[با خنده]
طاها:اوهوم بچم حساسه
ملیس:اوهوع از تو بعیده اوکی عزیزم من برم پیش امیر صدام میکنه...
طاها:دسشتو کشیدمو گفتم خبریه؟
ملیس:ارع قراره دایی شی [با خنده]
طاعا:جر برو ملیس رفت منم رفتم پیش رها که تنها بودش...
رها:خوش گذشت کم مونده بود اون وسط....
طاها:اون وسط چی؟
رها:هیچی ولش طاها یچی بگم؟
طاها:بگو چیه؟
رها:یکی از اون ابمیوه ها میدی خیلی دلم خاس
طاها:ارع اینم دگ گفتن داره خو خودت برمیداشتی
رها:اوفف خودم رفتم برداشتمو رفتم سمت اتاق طاها...
طاها:داشت با خالش حرف میزد...
رفتم تو اتاق که یهو طاها اومد منم بادو رفتم رو تخت خودمو زدم به خاب.
که ببینم چی میگه...
طاها:.....
•ادامه دارد💦🤍•
•انرژی کامنت💜🌸•
saghar🥰🥰
۳۴.۰k
۱۶ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.