🐈⬛🩶بدبختی از من شروع شد 🩶🐈⬛
جوهیونگ ویو
رسیدیم خونه درو زدم وارد خونه شدم اول من وارد شدم که..
(مامان جوهیونگو با م/ج نشون میدم)
م/ج :دختره هرزه کجا بودی 10 دقیقه دیر کردی (زد تو گوش جوهیونگ که لبش پاره شد)
+ او... اوما. مهمون داریم
م/ج:چیی حالا کی هست
که یونگی از پشت در اومد کنارم وایستاد
- خانم هان بنده مین یونگی هستم ایدل کیپاپو هم کلاسیه جوهیونگ
م/ج:ام خوش اومدی پسرم بفرما بشین
رفتیم نشستیم بابام اومد پایین میخواست فحش بده که یونگی رو دیدو سلام داد نشست کلی باهم حرف زدن و منم فقط نگاشون میکردم که مامانم گف
م/ج:پسرم با جوهیونگ قرار میزاری؟
یونگی :خنده... نه خاله ما فقط دوستیم
پ/ج:میخوای دخترم و بردار ببر ما لازمش نداریم
وقتی بابام اینو گف قلبم هزار تیکه شد یعنی منو به یه پسر قریبه فروخت گریم گرفتو بدو بدو رفتم تو اتاقم 10 مین بعد در اتاقم زده شد
-:میتونم بیام
+ بیا هق... بیا تو
یونگی ویو
رفتم داخل دیدم یه اتاقساده داره دلم واسش میسوزه نشسته بود کنار تختشداشت گریه میکرد منم رفتم کنارش دیدم لبش خونیه یه دسمال برداشتمو سرشو اوردم بالا..
جوهیونگ ویو
دیدم داره خونه لبمو پاک میکنه و ازم پرسید
- دوست داری از اینجا خلاص بشی
+ چرا که نه حتما هر جهنمی رو به اطنجا ترجیح میدم کهیهو.....
رسیدیم خونه درو زدم وارد خونه شدم اول من وارد شدم که..
(مامان جوهیونگو با م/ج نشون میدم)
م/ج :دختره هرزه کجا بودی 10 دقیقه دیر کردی (زد تو گوش جوهیونگ که لبش پاره شد)
+ او... اوما. مهمون داریم
م/ج:چیی حالا کی هست
که یونگی از پشت در اومد کنارم وایستاد
- خانم هان بنده مین یونگی هستم ایدل کیپاپو هم کلاسیه جوهیونگ
م/ج:ام خوش اومدی پسرم بفرما بشین
رفتیم نشستیم بابام اومد پایین میخواست فحش بده که یونگی رو دیدو سلام داد نشست کلی باهم حرف زدن و منم فقط نگاشون میکردم که مامانم گف
م/ج:پسرم با جوهیونگ قرار میزاری؟
یونگی :خنده... نه خاله ما فقط دوستیم
پ/ج:میخوای دخترم و بردار ببر ما لازمش نداریم
وقتی بابام اینو گف قلبم هزار تیکه شد یعنی منو به یه پسر قریبه فروخت گریم گرفتو بدو بدو رفتم تو اتاقم 10 مین بعد در اتاقم زده شد
-:میتونم بیام
+ بیا هق... بیا تو
یونگی ویو
رفتم داخل دیدم یه اتاقساده داره دلم واسش میسوزه نشسته بود کنار تختشداشت گریه میکرد منم رفتم کنارش دیدم لبش خونیه یه دسمال برداشتمو سرشو اوردم بالا..
جوهیونگ ویو
دیدم داره خونه لبمو پاک میکنه و ازم پرسید
- دوست داری از اینجا خلاص بشی
+ چرا که نه حتما هر جهنمی رو به اطنجا ترجیح میدم کهیهو.....
۲.۲k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.