پارت ۲۵

ویو جونکوک
جونکوک . واوووو
ا.ت . چرا اینطوری خیره شدی به من آخهههه
جونکوک . دو دقیقه پیش که من لباس ت.ن.م ن.ب.و.د خوب نگاه میکردی منم به همون دلیلی که تو نگاه میکردی نگاه میکنم💅
ا.ت . ت.تو این حرفا رو از کجات در میاری من کی نگاهت کردم😲
جونکوک . برا من بلبل درازی نکن هااااا🥸
ا.ت . خیلی بی شعوری😤
جونکوک . من هنوزم عربابتم😡
ا.ت . 😐
جونکوک . 😎
ا.ت . اینقدر اینو نکوب تو سرم....
نگاه ساعت کردم نههههه دیرم شده بود سریع خواستم برم که چشم به ا.ت افتاد به نشونه ی قهر گوشه ی تخت نشسته بود با دست خودشو بغل کرده بود و اخم کرده بود سرشو هم انداخته بود پایین آههه خدایا چرا اینقدر با مزهههه رفتم سمتش که زود روشو کرد اونور میدونستم خیلی داره دیرم میشه ولی اهمیت نداشت سرشو گرفتم تو دستام گفتم
جونکوک . دلت میاد با من قهر باشی🥺(خیلیییی کیوت)
ا.ت . آره دلم میاد که هیچ میدمو شش هامو کلیمو روده هامم میان
جونکوک . ببخشید اگر ناراحتت کردم
ا.ت . اگر جبران کنی میبخشمت💅
جونکوک . هر کاری بگی میکنم🥺
ا.ت . خب باید فکر کنم
جونکوک . باشه خانوم خانوما
ا.ت . منم با خودت ببر سر کار
جونکوک . چییییییییییی
ا.ت . نمی‌بری🤨
جونکوک . آخه....
ا.ت . پس منم باهات قهرم
جونکوک . باشه زود باش آماده شو لباس باز نپوش موهاتو هم نمی‌خواد دو گوش ببندی
ا.ت . واااا چرا موهامو دوگوش نبندم
جونکوک . چون دو گوش خیلی بهت میاد
ا.ت . خب اینکه خیلی خوبه
جونکوک . خوشگلیات ماله منه
ا.ت . هوفففففف
جونکوک . زود باش من میرم پیش ماشین تا تو بیای
ا.ت باشه