P⁴🌧🦦

P⁴🌧🦦
-میبینم که تو بیدار بودی!
ا.ت طی یک حرکت جینو روی تخت پرت کرد و توی بغلش رفت
+میبینی!بیدارمو تو بغلتم جناب سوک‌جین!
-با اینکه میدونم خوابه ولی دوسش دارم!
+بوسیدن لبای جین"هنوزم خوابه؟
-یعنی الان شاهزاده خانوم منو بوسید!؟
+اوهوم،حالا انقدم لوس بازی در نیار
- خنده"
+بغلم کن میخوام بخوابم،هر صبح هر صبح میای بیدارم میکنی نمیزاری بخوابم
- کوچولو!و محکم بغلش کرد
-پس . . . از الان تو مال منی ماه کوچولو!
+اومم،مال تو!
-اما،پدرم چی؟ مخالفت میکنه؟
+نمیدونم!
که یهو در به صدا در اومد
+هیییین!جیغ کوتاه و اروم"
+ج جین قایم شو!
-اخه کجااا
+بیا زیر پتو
جین بدون فکر رفت زیر پتو و ا.ت دستشو روش انداخت
+سرفه"بیا داخل
×بانوی من،پادشاه سرزمین جدید میخوان شمارو ببینن!
جین محکم ا.تو گرفت که جایی نره
+جین خفه شدم! خیلی اروم"
×بانوی من چیزی گفتین؟
+عا نه نه نه ،بهش بگین قبوله میبینمش
جین ضربه ی محکمی به دست ا.ت زد
+آخخخ
×اتفاقی افتاده؟
+نه نه،اخخخ،جوابی بهش نده ،باید فکرامو کنم
-بشین تا اجازه بدم بری دختره ی لجباز! خیلی آروم"
ا.ت آروم دستشو برد پتو و دستشو برد تو موهای جین و اروم تکون داد
تا شاید جین ساکت شه
بعد از اینکه به سختی اون دختر مزاحمو بیرون کرد پتورو سریع برداشت
+معلوم هست اصلا تو چته؟
_اجازه نمیدم بری!
+اون وقت چرا؟
_ببینم تو یادت رفته مال کی هستی نه؟
+اوهوم یادم رفته خب یادم بیار
بوسه ای روی لباش گذاشت
_تو فقط مال منی فرشته کوچولو!
+مشکلت با اون چیه؟
_از اون پسره ی اشغال متنفرم!
+جین آروم باش آروم!
_ همین که گفتم!نمیزارم بری!
+یاا بچه نشو دیگه
_دختر بد!