پارت ١١
جیمین و جی سونگ
ا/ت و کیم جو
تو تعجب کردی و یکم خوشحالم شدی
ولی جیمین کبک کرد معلم گفت وسایلتون رو بگيرین سوار ماشین سئد و برین سوار اتوبوس شین
تو و کیم جو دست همو گرفتین
جی سنگ : جیمین بریم
% خأ
جیمین و جی سونگ هم با هم رفتن
سوار اوتوبوس شدین تو کیم جو کنار هم نشستین و جیمین جی سونگ پیش هم
£ میگم ا/ت این جی سونگ به ارزوش رسید
& ولش
اتوبوس حرکت کرد
سر راه
پدصگ میگم سر راهنن
گاییدی سر راهن
رسیدن
تو کیم جو با هم پياده شدین و جیمین و جی سونگ هم با هم رفتن معلم گفت وسایلتون بزارین جایی برای شب هم بخابیم و بریم جنگل رو دؤر بزنيم
همه وسالاشون رو گذاشتن سر جاش
تو کیم جو دست همو گرفتین و معلم هر دأشت در مورد قلأ فلان گب میزد
که کم کم ساعت شد
٨ شب
همه بچه خوراکی هایی که اورده بردن رو خوردن
£ خوشمزه
& اوهوم
₩ خوب بچه ها دیگ بخابین شب بخیر
جیمین و جی سونگ خوابیدن
و تو کیم جو
جی سونگ از قص جیمنین رو بغل میکرد تا حرکت در بنأید ولی تو اصلا توجه نمیکردی
خوابیدین
که ساعت ١٢ شب شد
یهو جیمین اومد
ادامه دارددد
اهنن گ بخانيد
ا/ت و کیم جو
تو تعجب کردی و یکم خوشحالم شدی
ولی جیمین کبک کرد معلم گفت وسایلتون رو بگيرین سوار ماشین سئد و برین سوار اتوبوس شین
تو و کیم جو دست همو گرفتین
جی سنگ : جیمین بریم
% خأ
جیمین و جی سونگ هم با هم رفتن
سوار اوتوبوس شدین تو کیم جو کنار هم نشستین و جیمین جی سونگ پیش هم
£ میگم ا/ت این جی سونگ به ارزوش رسید
& ولش
اتوبوس حرکت کرد
سر راه
پدصگ میگم سر راهنن
گاییدی سر راهن
رسیدن
تو کیم جو با هم پياده شدین و جیمین و جی سونگ هم با هم رفتن معلم گفت وسایلتون بزارین جایی برای شب هم بخابیم و بریم جنگل رو دؤر بزنيم
همه وسالاشون رو گذاشتن سر جاش
تو کیم جو دست همو گرفتین و معلم هر دأشت در مورد قلأ فلان گب میزد
که کم کم ساعت شد
٨ شب
همه بچه خوراکی هایی که اورده بردن رو خوردن
£ خوشمزه
& اوهوم
₩ خوب بچه ها دیگ بخابین شب بخیر
جیمین و جی سونگ خوابیدن
و تو کیم جو
جی سونگ از قص جیمنین رو بغل میکرد تا حرکت در بنأید ولی تو اصلا توجه نمیکردی
خوابیدین
که ساعت ١٢ شب شد
یهو جیمین اومد
ادامه دارددد
اهنن گ بخانيد
۲۵.۲k
۱۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.