پارت 3
صبح
ویو ات
(بیدار شدم و رفتم یه دوش گرفتم و لباسم رو پوشیدم و رفتم بیرون)
مویچیرو: سلام صبح بخیر
ات: سلام صبح بخیر
مویچیرو: من میرم تمرین کنم
ات: باش صبر کن منم میام اینجا بمونم حوصله ام سر میره
مویچیرو: باشه هر جور راحتی
(مویچیرو داشت تمرین میکرد من هم براش آب بردم)
ات: بیا آب بخور خسته شدی
مویچیرو: ممنون آره خسته شدم
ات: خسته نباشی میگم چطوره مسابقه بدیم
مویچیرو: باشه بیا ببینیم کی سرعتش بیشتره
ات: قبوله
مویچیرو: یک دو سه
(خیلی دویدیم و خسته شدیم)
ات: کم آوردی مویچیرو
مویچیرو: عمرآ کم بیارم
ات: من که نفس کم آورررردم
مویچیرو: تسلیم میشی؟
ات: نه غیر ممکنه بیا مبارزه کنیم
مویچیرو: باشه...... فرم ششم
ات: دریای یخ زده فرم چهارم
(درحال مبارزه کردن بودیم آخرش مساوی شدیم)
مویچیرو: چطور من ازت یه سال بیشتر تجربه دارم نمیتونم شکستت بدم (قابل توجه مویچیرو 15 سالشه و ات هم 14)
ات: مبارزه سن و سال نمیشناسه
مویچیرو: به نظرم کارت خوب بود
ات: ممنون کار تو هم خوب بود
مویچیرو: بیا بریم استراحت کنیم
ات: باشه
مویچیرو: من میرم بخوابم
ات: منم میرم شمشیرمو تیز کنم
(شب شد و دوباره سرو کله دوما پیداش شد)
دوما: این آخرین بارمه که میگم تبدیل به شیطان شو
ات: خفه شو عوضی
دوما: عزیزم میدونی چرا بهت فرصت میدم چون بهت علاقه دارم میفهمی
ات: مگه شماهاهم قلب دارید
دوما: معلومه که داریم
ات: خفه میشی یا خفه ات کنم
دوما: من دیگه میرم بای بای
ات: صبر کن شیطان
دوما: منو دوما صدا کن
ات: حالا هرچی دوما
دوما: بای بای عزیزم
ات: منو عزیزم خطاب نکن
(دوما رفت و ات هم رفت پیش مویچیرو)
مویچیرو: سلام خوبی
ات: سلام من خوبم 💢
مویچیرو: عصبانی هستی؟
ات: اون شیطان خیلی رو مخم راه میره
مویچیرو: حالا چی گفته
ات: گفته ازت خوشم اومده
مویچیرو:(اگه بگیرمش به هزار تیکه مساوی تقسیمش میکنم) عصبانی نباش پیش میاد
ات: حالا هرچی بهتره بریم تو جنگل گشت بزنیم
مویچیرو: باشه
(توی راه بودیم که یه شیطان رده بالا رو دیدیم که شمشیر ساز هارو زخمی کرده)
ات: چطور تونستی آشغال
شیطان: ههههههههههههه شماها در برابر من قدرتی ندارید
مویچیرو:......... فرم هفتم
(سر شیطان رو برید)
مویچیرو: حالت خوبه؟
ات: من خوبم ولی باید به شمشیر ساز ها کمک کنیم
مویچیرو: باش
(به شمشیر ساز ها کمک کردیم و رفتیم داخل اقامتگاه)
ات: مویچیرو من میرم بخوابم
مویچیرو: منم همینطور
خدمتکار: سلام ببخشید ولی اتاقتون مشترکه
من و مویچیرو: چیییییی
خدمتکار: معذرت میخوام
مویچیرو: اشکالی نداره
ات: خیلی خب
مویچیرو: من اونور میخوابم تو هم اونور
ات: باشه
(ات خوابش برد و مویچیرو رو بجای بالش بغل کرد)
مویچیرو:(چشمامو باز کردمو دیدم ات خیلی محکم بغلم کرده منم کاری ازدستم برنیومد و بغلش کردم)
ویو ات
(بیدار شدم و رفتم یه دوش گرفتم و لباسم رو پوشیدم و رفتم بیرون)
مویچیرو: سلام صبح بخیر
ات: سلام صبح بخیر
مویچیرو: من میرم تمرین کنم
ات: باش صبر کن منم میام اینجا بمونم حوصله ام سر میره
مویچیرو: باشه هر جور راحتی
(مویچیرو داشت تمرین میکرد من هم براش آب بردم)
ات: بیا آب بخور خسته شدی
مویچیرو: ممنون آره خسته شدم
ات: خسته نباشی میگم چطوره مسابقه بدیم
مویچیرو: باشه بیا ببینیم کی سرعتش بیشتره
ات: قبوله
مویچیرو: یک دو سه
(خیلی دویدیم و خسته شدیم)
ات: کم آوردی مویچیرو
مویچیرو: عمرآ کم بیارم
ات: من که نفس کم آورررردم
مویچیرو: تسلیم میشی؟
ات: نه غیر ممکنه بیا مبارزه کنیم
مویچیرو: باشه...... فرم ششم
ات: دریای یخ زده فرم چهارم
(درحال مبارزه کردن بودیم آخرش مساوی شدیم)
مویچیرو: چطور من ازت یه سال بیشتر تجربه دارم نمیتونم شکستت بدم (قابل توجه مویچیرو 15 سالشه و ات هم 14)
ات: مبارزه سن و سال نمیشناسه
مویچیرو: به نظرم کارت خوب بود
ات: ممنون کار تو هم خوب بود
مویچیرو: بیا بریم استراحت کنیم
ات: باشه
مویچیرو: من میرم بخوابم
ات: منم میرم شمشیرمو تیز کنم
(شب شد و دوباره سرو کله دوما پیداش شد)
دوما: این آخرین بارمه که میگم تبدیل به شیطان شو
ات: خفه شو عوضی
دوما: عزیزم میدونی چرا بهت فرصت میدم چون بهت علاقه دارم میفهمی
ات: مگه شماهاهم قلب دارید
دوما: معلومه که داریم
ات: خفه میشی یا خفه ات کنم
دوما: من دیگه میرم بای بای
ات: صبر کن شیطان
دوما: منو دوما صدا کن
ات: حالا هرچی دوما
دوما: بای بای عزیزم
ات: منو عزیزم خطاب نکن
(دوما رفت و ات هم رفت پیش مویچیرو)
مویچیرو: سلام خوبی
ات: سلام من خوبم 💢
مویچیرو: عصبانی هستی؟
ات: اون شیطان خیلی رو مخم راه میره
مویچیرو: حالا چی گفته
ات: گفته ازت خوشم اومده
مویچیرو:(اگه بگیرمش به هزار تیکه مساوی تقسیمش میکنم) عصبانی نباش پیش میاد
ات: حالا هرچی بهتره بریم تو جنگل گشت بزنیم
مویچیرو: باشه
(توی راه بودیم که یه شیطان رده بالا رو دیدیم که شمشیر ساز هارو زخمی کرده)
ات: چطور تونستی آشغال
شیطان: ههههههههههههه شماها در برابر من قدرتی ندارید
مویچیرو:......... فرم هفتم
(سر شیطان رو برید)
مویچیرو: حالت خوبه؟
ات: من خوبم ولی باید به شمشیر ساز ها کمک کنیم
مویچیرو: باش
(به شمشیر ساز ها کمک کردیم و رفتیم داخل اقامتگاه)
ات: مویچیرو من میرم بخوابم
مویچیرو: منم همینطور
خدمتکار: سلام ببخشید ولی اتاقتون مشترکه
من و مویچیرو: چیییییی
خدمتکار: معذرت میخوام
مویچیرو: اشکالی نداره
ات: خیلی خب
مویچیرو: من اونور میخوابم تو هم اونور
ات: باشه
(ات خوابش برد و مویچیرو رو بجای بالش بغل کرد)
مویچیرو:(چشمامو باز کردمو دیدم ات خیلی محکم بغلم کرده منم کاری ازدستم برنیومد و بغلش کردم)
۱.۸k
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.