سیرا:اخ خدابرم حیاط در خونه رو باز میکنم

سیرا:اخ خدابرم حیاط در خونه رو باز میکنم

سیرا:جیغغغغ

سانزو:چیه مگه روح دیدی

سیرا:تو پشت در چیکار میکردی

سانزو:اینجا خونمه

سیرا :میدونممممم

سانزو:چه لباست قشنگه

سیرا:م.مرسی

سانزو:کجا میرفتی

سیرا:حیاط

سانزو :بفرما برو

سیرا:د‌.د‌.دستتتتتت

سانزو:چیزی نیست

سیرا چی چیزی نیست :بزار ببینم

سانزو:ول کن الان میفتیم

بوممم افتادن رو هم سیرا زیر سانزو بود

سانزو:سرت چیزیش نشد

سیرا:........

سانزو:سیرا

سیرا:......

سانزو:بدبخت خوبی

سیرا:....

سانزوبا صدای کمی بلند:سیرااااااا

سیرا:ب.بله

سانزو :کجایی

سیرا :زیر تو

سانزو:این رو خودم میدونم

¯\_(ツ)_/¯¯\_(ツ)_/¯¯\_(ツ)_/¯¯\_(ツ)_/¯¯\_(ツ)_/¯¯\_(ツ)_/¯¯\_(ツ)_/¯¯\_(ツ)_/¯¯\_(ツ)_/¯¯\_(ツ)_/¯
اهم در خماری میخوام بزارمتون پارت بعد هیجانی هیستتتتت