𝕻𝖆𝖗𝖙⁴
خون مورد علاقه ی من(𝙈𝙮 𝙛𝙖𝙫𝙤𝙪𝙧𝙞𝙩𝙚 𝙗𝙡𝙤𝙤𝙙)𝕻𝖆𝖗𝖙⁴
_خودت امضاش کن تا مامان و بابات زنده بمونن........مجبورم به خاطر جون پدر و مادرم این قرار داد رو امضا کنم + دستامو باز کن تا بتونم. دستامو محکم باز کرد نگاهش آدم رو میترسوند بعد امضا اون زن وحشی اومد بردم + اییی دستن یواش تر. زنه : اینجا جایی نیست که با آروم و جانان باهات رفتار بکنن هر اشتباهی ازت سر بزنه تنبیه میشی + وحشیا......آخ. زنه: این لباس ها رو بپوش و اونم تخت توئه. این چه لباسی ایشششش موهامو دم اسبی بستم و گوجه ایش کردم + مادر بزرگ چرا نزاشتی این موهای درازمو کوتاه کنم الان تا پام میرسه که یادم حرفش افتادم هیچوقت موهاتو کوتاه نکن کادو تولدت از طرف منه . مامانحون از وقتی که رفتی خاله باهام خوب بود با وجودی که بازم مامانم نبود ولی ازم خوب مراقبت کرد و نمیدونم چه اتفاقی براشون افتاده که گیر اینا افتادن و من بخاطر زنده بودشون اینجام اوفففف بریم ........ زنه: به بلاخره افتخار دادی + چیه چرا اینطوری میکنی زنک.....اوفففف چیکار باید بکنم. زنه: هوم باید کل عمارت رو تمیز کنی + چییی این عمارت بزرگ رو . زنه: میخای اتاق ها رو بهت بدم + نه نه رفتم . شروع کردم تنهایی کل عمارت رو تمیز کردن تا ساعت 4 صبح عمارت تمیز کردن اوفففف کمرم خیلی خوابم میومد ولی اشتیاق نداشتم رفتم کل باغ عمارت رو تو هوای گرگ و میش کشتن ( عمارت رو میزارم ) تا خورشید طلوع کرد همه اومده بودن بیرون. زنه: تمیز کردی + اره . زنه : خوبه . خوبه دهن سرویس دستم تاول زد خوبه ایشششش . بک کاری بهم داد و شروع کردم انجام دادن و رفتم سمت آشپزخونه ظرف ها شستن واییی چه زیادن با صدای کسی برگشتم. زنه: تو حق نداری هیچ کاری بکنی. رفتم اون سمت موهای دختره جلوی چشمش بود و دستاش کبود رفتم سریع سمتش + هی تو چیکار داری از حد خودت گذشتی رفتم سمتش زدم تو صورتش. زنه: هیییی دلت مردن میخاد $ ساکت . همه برگشتیم به اون صدا که دو تا مرد بودن و چن تای دیگه پشت سرشون همون پسره وحشتناک _ اینجا چه خبره. زنه: ارباب این دختر من رو زد + بچه هسی زن گنده . رو به دختره دیتم رو گرفتم و کمکش کردم بلند شه موهاشو زدم کنار + چیییی ¥ هیششش . بی محل به حرف اون زنه کمک شی آه کردم که بریم سمت اتاق . زنه : هی تو . برگشتمدو تا مرد اومدن سمتم و دستمو گرفتن . زنه : ببرینش . + ولم کنین ......
𝙡𝙞𝙠𝙚 : ³⁰
𝙘𝙤𝙢𝙢𝙚𝙣𝙩 : ²⁰⁰
_خودت امضاش کن تا مامان و بابات زنده بمونن........مجبورم به خاطر جون پدر و مادرم این قرار داد رو امضا کنم + دستامو باز کن تا بتونم. دستامو محکم باز کرد نگاهش آدم رو میترسوند بعد امضا اون زن وحشی اومد بردم + اییی دستن یواش تر. زنه : اینجا جایی نیست که با آروم و جانان باهات رفتار بکنن هر اشتباهی ازت سر بزنه تنبیه میشی + وحشیا......آخ. زنه: این لباس ها رو بپوش و اونم تخت توئه. این چه لباسی ایشششش موهامو دم اسبی بستم و گوجه ایش کردم + مادر بزرگ چرا نزاشتی این موهای درازمو کوتاه کنم الان تا پام میرسه که یادم حرفش افتادم هیچوقت موهاتو کوتاه نکن کادو تولدت از طرف منه . مامانحون از وقتی که رفتی خاله باهام خوب بود با وجودی که بازم مامانم نبود ولی ازم خوب مراقبت کرد و نمیدونم چه اتفاقی براشون افتاده که گیر اینا افتادن و من بخاطر زنده بودشون اینجام اوفففف بریم ........ زنه: به بلاخره افتخار دادی + چیه چرا اینطوری میکنی زنک.....اوفففف چیکار باید بکنم. زنه: هوم باید کل عمارت رو تمیز کنی + چییی این عمارت بزرگ رو . زنه: میخای اتاق ها رو بهت بدم + نه نه رفتم . شروع کردم تنهایی کل عمارت رو تمیز کردن تا ساعت 4 صبح عمارت تمیز کردن اوفففف کمرم خیلی خوابم میومد ولی اشتیاق نداشتم رفتم کل باغ عمارت رو تو هوای گرگ و میش کشتن ( عمارت رو میزارم ) تا خورشید طلوع کرد همه اومده بودن بیرون. زنه: تمیز کردی + اره . زنه : خوبه . خوبه دهن سرویس دستم تاول زد خوبه ایشششش . بک کاری بهم داد و شروع کردم انجام دادن و رفتم سمت آشپزخونه ظرف ها شستن واییی چه زیادن با صدای کسی برگشتم. زنه: تو حق نداری هیچ کاری بکنی. رفتم اون سمت موهای دختره جلوی چشمش بود و دستاش کبود رفتم سریع سمتش + هی تو چیکار داری از حد خودت گذشتی رفتم سمتش زدم تو صورتش. زنه: هیییی دلت مردن میخاد $ ساکت . همه برگشتیم به اون صدا که دو تا مرد بودن و چن تای دیگه پشت سرشون همون پسره وحشتناک _ اینجا چه خبره. زنه: ارباب این دختر من رو زد + بچه هسی زن گنده . رو به دختره دیتم رو گرفتم و کمکش کردم بلند شه موهاشو زدم کنار + چیییی ¥ هیششش . بی محل به حرف اون زنه کمک شی آه کردم که بریم سمت اتاق . زنه : هی تو . برگشتمدو تا مرد اومدن سمتم و دستمو گرفتن . زنه : ببرینش . + ولم کنین ......
𝙡𝙞𝙠𝙚 : ³⁰
𝙘𝙤𝙢𝙢𝙚𝙣𝙩 : ²⁰⁰
۴۰.۶k
۲۰ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۰۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.