پارت ۵
(فردا شب وقتی دره خونه به صدا در میاد):
ساعت یک شب بود یونگی هنوز نیومده بود و داشتم از نگرانی میمردم تو همین فکرا بودم که زنگه خونه به صدا خورد
_(مست)چطوری هه هه ه(میخنده)
+بیا اینجا.... چرا مست کردی همینجوری ها(عصبی)
_یا یه سرویس بهم نمیدی میدونی تا کجا کوبیدم رفتم خونه ی یجی گفت.... چی گفت؟ .... آها آها گفت تا تورو ول نکنم باهام نمیخوابه بگو ببینم تو که میتونی یه شب منو هندل کمی نه(مستی زیاد چشماش هم بستست)
+ی.. یجی؟(بقض) چی میگی یونگی
_من؟ یادم نمیاد(مستع همش)
+(اشکاشو پاک میکنه) یجی کیه؟
_(میخنده) دوست دخترم دیگه(با لبخند میگه)
+ت.تو از موقعی.عی کههه اوندی منو نگاهم نگردی بعد داری بهش میخندی هااا
_هیسس داد نزن خوابم میاد اونجوری هم بهش نگاه ناراحت میشم(پشتشو میکنه بهش)
+من هیچوقت برات کافی نبود شوگا(اروم)
رفتم بالا دلیلی برای زندگی با مردی که خیانت میکرد نداشتم وسایلمو جمع کردم و رفتم پایین آخرین نگاهو
ساعت یک شب بود یونگی هنوز نیومده بود و داشتم از نگرانی میمردم تو همین فکرا بودم که زنگه خونه به صدا خورد
_(مست)چطوری هه هه ه(میخنده)
+بیا اینجا.... چرا مست کردی همینجوری ها(عصبی)
_یا یه سرویس بهم نمیدی میدونی تا کجا کوبیدم رفتم خونه ی یجی گفت.... چی گفت؟ .... آها آها گفت تا تورو ول نکنم باهام نمیخوابه بگو ببینم تو که میتونی یه شب منو هندل کمی نه(مستی زیاد چشماش هم بستست)
+ی.. یجی؟(بقض) چی میگی یونگی
_من؟ یادم نمیاد(مستع همش)
+(اشکاشو پاک میکنه) یجی کیه؟
_(میخنده) دوست دخترم دیگه(با لبخند میگه)
+ت.تو از موقعی.عی کههه اوندی منو نگاهم نگردی بعد داری بهش میخندی هااا
_هیسس داد نزن خوابم میاد اونجوری هم بهش نگاه ناراحت میشم(پشتشو میکنه بهش)
+من هیچوقت برات کافی نبود شوگا(اروم)
رفتم بالا دلیلی برای زندگی با مردی که خیانت میکرد نداشتم وسایلمو جمع کردم و رفتم پایین آخرین نگاهو
۱۰.۶k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.