اینو گفت که سرجام خشکم زد اخم غلیظی کردم دلم میخواست خفش
اینو گفت که سرجام خشکم زد اخم غلیظی کردم دلم میخواست خفش کنمممم
ا. ت؟ حالت خوبه؟ اممم آرومی؟
بنظرت من الان، آرومم؟
تیکه تیکه و از بین دندونام ،گفتم به سمتش رفتم و از بغلش رد شدم کنار یه درخت نشستم و بهش تکیه داد و به یه نقطه خیره شدم
ا . ت ا ت جانم آروم باش خب؟ این مسابقه که مدال نوبل یا کاپ قهرمانی نمیدن که... من کاری به این مسابقه کوفتی ندارم مشکلم اینه که ۱ ساعته داری مارو اینور اونور میکنی
آخرشم راه رو اشتباه اومدیم با داد گفتم که یونگی خیلی مظلوم نگام کرد چی داشتم میدیدم؟ این یونگی بود؟ یا یه پیشوی ناز؟ دقیقا عین پیشوها خیلی مظلوم و ناز نگام میکرد بنظر میومد هم ازم انتظار این داد رو نداشت هم نگران بود که گم شدیم با دیدم اون قیافه مظلومش کمی آروم شدم یونگیا، بیا بشین اینجا نمیخوای بزنیم که؟ نه نمیزنم بیا
آروم به سمتم اومد و کنارم نشست
خب آقای نقشه خوان بگو ببینم چرا اشتباه کردید؟ شما که قابل اطمینان تر بودید
يااا ا. ت نمک رو زخمم نپاش
اوهومی گفتم و دیگه حرفی نزدم اونم سکوت کرد فقط صدای جیرجیرک ها و هوهو جغدا
میومد
ولی ا.ت جنگل خیلی ساکت و ترسناکه ها میگم تو گوشیت رو نیوردی؟ یا چراغ قوه نداری تا اینو گفت محکم کوبیدم رو سرم جوری که صداش تو جنگل اکو شد، یونگی با تعجب نگام
کرد
چرا همون اول نگفتی؟ یا چرا خودت برنداشتی؟ به من چه مگه من باید مسئول همه چیز باشم؟ من گفتم خیلی راحت و سریع میریم و بر میگردیم اصلا فکر نمیکردم گم بشیم و مجبور باشیم منتظر بمونیم تا بیان کمکمون
جیغی از سر حرص زدم یال لطفا دیگه جیغ نزن گوشم کر ش... یهو صدایی از اونورتر اومد + ص .. صدای چی بود..؟
به یونگی نگاه کردم بغل دستم بود کار اون نمیتونه باشه اب .. برو ببین اونجا چیه؟
ا. ت؟ حالت خوبه؟ اممم آرومی؟
بنظرت من الان، آرومم؟
تیکه تیکه و از بین دندونام ،گفتم به سمتش رفتم و از بغلش رد شدم کنار یه درخت نشستم و بهش تکیه داد و به یه نقطه خیره شدم
ا . ت ا ت جانم آروم باش خب؟ این مسابقه که مدال نوبل یا کاپ قهرمانی نمیدن که... من کاری به این مسابقه کوفتی ندارم مشکلم اینه که ۱ ساعته داری مارو اینور اونور میکنی
آخرشم راه رو اشتباه اومدیم با داد گفتم که یونگی خیلی مظلوم نگام کرد چی داشتم میدیدم؟ این یونگی بود؟ یا یه پیشوی ناز؟ دقیقا عین پیشوها خیلی مظلوم و ناز نگام میکرد بنظر میومد هم ازم انتظار این داد رو نداشت هم نگران بود که گم شدیم با دیدم اون قیافه مظلومش کمی آروم شدم یونگیا، بیا بشین اینجا نمیخوای بزنیم که؟ نه نمیزنم بیا
آروم به سمتم اومد و کنارم نشست
خب آقای نقشه خوان بگو ببینم چرا اشتباه کردید؟ شما که قابل اطمینان تر بودید
يااا ا. ت نمک رو زخمم نپاش
اوهومی گفتم و دیگه حرفی نزدم اونم سکوت کرد فقط صدای جیرجیرک ها و هوهو جغدا
میومد
ولی ا.ت جنگل خیلی ساکت و ترسناکه ها میگم تو گوشیت رو نیوردی؟ یا چراغ قوه نداری تا اینو گفت محکم کوبیدم رو سرم جوری که صداش تو جنگل اکو شد، یونگی با تعجب نگام
کرد
چرا همون اول نگفتی؟ یا چرا خودت برنداشتی؟ به من چه مگه من باید مسئول همه چیز باشم؟ من گفتم خیلی راحت و سریع میریم و بر میگردیم اصلا فکر نمیکردم گم بشیم و مجبور باشیم منتظر بمونیم تا بیان کمکمون
جیغی از سر حرص زدم یال لطفا دیگه جیغ نزن گوشم کر ش... یهو صدایی از اونورتر اومد + ص .. صدای چی بود..؟
به یونگی نگاه کردم بغل دستم بود کار اون نمیتونه باشه اب .. برو ببین اونجا چیه؟
۶۷۰
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.