(cold blue) part 1 . . .
لای چشامو اروم باز کردم
نگاهمو به بغل دستم انداختم و با جیمینی که غرق خواب بود روبرو شدم
از جام پاشدم و رفتم یه دوش گرفتم
وقتی اومدم بیرون دیدم هنوز بیدار نشده
حولمو در اوردم و بعد از زدن لوسیون بدنم لباسمو پوشیدم
رفتم پایین و یه صبحونه ریز درست کردمو برگشتم تو اتاق
ا.ت: جیمینی؟ جیمینم؟؟
صداش کردن ولی بلند نشد
ا.ت: یا جیمین بلند نمیشی؟
هوفی کشیدو
تو تخت خودشو جابه جا کرد
ا.ت: جیمین مگه دیشب کی خوابیدی؟ کی اومدی خونه؟
خودمو روش انداختمو با موهاش بازی کردم
ا.ت: جیمینی نمیخوای بیدار شی موچیه من؟
جیمین: خوابم میاد ا.ت بزار بخوابم
ا.ت: یااا یه روز تو هفته تعطیلی داریم که میتونیم پیش هم باشیم اونم میخوای بخوابی؟
جیمین: بزار بخوابم
ا.ت: دیشب کی اومدی خونه؟
جیمین: ۲
ا.ت: ۲ صب؟ تا ۲ کجا بودی؟
جیمین: مهمونیه دوستانه دعوت بودم..نگران نباش دختری در کار نبود
ا.ت: یعنی نمیخوای بیدار بشی؟
جیمین: نیم ساعت دیگه بزار بخوابم
باشه ای گفتم و از کولش اومدم پایین
خودم تنهایی رفتم سر میز صبحونه نشستمو شروع کردم به خوردن که دیدم جیمین هم اومد
ا.ت: نمیخواستی بخوابی مگه؟
جیمین: نمیتونستم بزارم تنهایی صبحونه بخوری که
لبخندی زدمو رفتم سمتش یه بوسه سطحی رو لباش گذاشتم
بعد از بوسه دستشو کشیدمو اوردمش سر میز
.
.
.
اینم از اولین پارت
دوستان حمایت کنید
نگاهمو به بغل دستم انداختم و با جیمینی که غرق خواب بود روبرو شدم
از جام پاشدم و رفتم یه دوش گرفتم
وقتی اومدم بیرون دیدم هنوز بیدار نشده
حولمو در اوردم و بعد از زدن لوسیون بدنم لباسمو پوشیدم
رفتم پایین و یه صبحونه ریز درست کردمو برگشتم تو اتاق
ا.ت: جیمینی؟ جیمینم؟؟
صداش کردن ولی بلند نشد
ا.ت: یا جیمین بلند نمیشی؟
هوفی کشیدو
تو تخت خودشو جابه جا کرد
ا.ت: جیمین مگه دیشب کی خوابیدی؟ کی اومدی خونه؟
خودمو روش انداختمو با موهاش بازی کردم
ا.ت: جیمینی نمیخوای بیدار شی موچیه من؟
جیمین: خوابم میاد ا.ت بزار بخوابم
ا.ت: یااا یه روز تو هفته تعطیلی داریم که میتونیم پیش هم باشیم اونم میخوای بخوابی؟
جیمین: بزار بخوابم
ا.ت: دیشب کی اومدی خونه؟
جیمین: ۲
ا.ت: ۲ صب؟ تا ۲ کجا بودی؟
جیمین: مهمونیه دوستانه دعوت بودم..نگران نباش دختری در کار نبود
ا.ت: یعنی نمیخوای بیدار بشی؟
جیمین: نیم ساعت دیگه بزار بخوابم
باشه ای گفتم و از کولش اومدم پایین
خودم تنهایی رفتم سر میز صبحونه نشستمو شروع کردم به خوردن که دیدم جیمین هم اومد
ا.ت: نمیخواستی بخوابی مگه؟
جیمین: نمیتونستم بزارم تنهایی صبحونه بخوری که
لبخندی زدمو رفتم سمتش یه بوسه سطحی رو لباش گذاشتم
بعد از بوسه دستشو کشیدمو اوردمش سر میز
.
.
.
اینم از اولین پارت
دوستان حمایت کنید
۴.۹k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.