ری اکشن مایکی ( تومان )
اعتراف مایکی ( تومان)
درخواستی
وقتی میخواد بهت اعتراف کنه
دوستید*
داشتی میرفتی خونه و هوا هم کمی تاریک بود
زمستون بود و تو هم خسته بودی
داشتی برا خودت قدم میزدی ک صدای موتور شنیدی ک نزدیکت بود و وقتی برگشتی دیدی مایکیه
مایکی: ا/ت چاننننن با داد*
چند قدم ب سمتش برداشتی و وقتی روبه روش بودی گفتی
ا/ت: یووووو
مایکی: چطوری ا/ت چان؟ خسته نباشی
ا/ت: ممنون مایکی
مایکی: میشه باهات ... در مورد ی موضوعی صحبت کنم؟
ا/ت: چی شده مایکی؟
مایکی: ا/ت چان ... من عاشق ی نفر شدم...ولی نمیدونم .. چطوری بهش بگم.. اگه دردم کنه... چی؟
ا/ت: مایکی تو پسر خیلی خوبی هستی ... هم قوی .. هم مهربون.. هم پر تلاش و کلی ویژگی های خوب داری ... اگه طرف ردت کنه خیلی خنگه
مایکی: اومممممم
ا/ت: خیلی راحت برو بهش بگو دوستش داری
مایکی: باشه .... ا/ت
ا/ت: بل...
مایکی نزاشت ادامه ی حرفت رو بگی ک گفت:
مایکی: عاشقتم ا/ت
ا/ت: با تعجب* چ.چی؟
مایکی: واقعا دوست دارم اول نمیدونستم این حس چیه هر وقت میبینمت خیلی خوشحال میشم دوس دارم بیشترین وقت رو با تو باشم وقتی از کن چین پرسیدم گفت این حس عشقه ... لطفا قبولم کننننن
ا/ت: آمممم خب راستش .... منم خیلی دوست دارم مایکی
مایکی همون لحظه بغلت کرد و سرتو بو.س کرد
بعدش سوار موتورش شدید و با بیشترین سرعت میرفت ک تو هم مجبور بشی بغلش کنی البته گاز دادنش دوتا دلیل داشت ۱ بغل تو ۲ ذوق زیادش و بردتون خونه
لایک و فالو
درخواستی
وقتی میخواد بهت اعتراف کنه
دوستید*
داشتی میرفتی خونه و هوا هم کمی تاریک بود
زمستون بود و تو هم خسته بودی
داشتی برا خودت قدم میزدی ک صدای موتور شنیدی ک نزدیکت بود و وقتی برگشتی دیدی مایکیه
مایکی: ا/ت چاننننن با داد*
چند قدم ب سمتش برداشتی و وقتی روبه روش بودی گفتی
ا/ت: یووووو
مایکی: چطوری ا/ت چان؟ خسته نباشی
ا/ت: ممنون مایکی
مایکی: میشه باهات ... در مورد ی موضوعی صحبت کنم؟
ا/ت: چی شده مایکی؟
مایکی: ا/ت چان ... من عاشق ی نفر شدم...ولی نمیدونم .. چطوری بهش بگم.. اگه دردم کنه... چی؟
ا/ت: مایکی تو پسر خیلی خوبی هستی ... هم قوی .. هم مهربون.. هم پر تلاش و کلی ویژگی های خوب داری ... اگه طرف ردت کنه خیلی خنگه
مایکی: اومممممم
ا/ت: خیلی راحت برو بهش بگو دوستش داری
مایکی: باشه .... ا/ت
ا/ت: بل...
مایکی نزاشت ادامه ی حرفت رو بگی ک گفت:
مایکی: عاشقتم ا/ت
ا/ت: با تعجب* چ.چی؟
مایکی: واقعا دوست دارم اول نمیدونستم این حس چیه هر وقت میبینمت خیلی خوشحال میشم دوس دارم بیشترین وقت رو با تو باشم وقتی از کن چین پرسیدم گفت این حس عشقه ... لطفا قبولم کننننن
ا/ت: آمممم خب راستش .... منم خیلی دوست دارم مایکی
مایکی همون لحظه بغلت کرد و سرتو بو.س کرد
بعدش سوار موتورش شدید و با بیشترین سرعت میرفت ک تو هم مجبور بشی بغلش کنی البته گاز دادنش دوتا دلیل داشت ۱ بغل تو ۲ ذوق زیادش و بردتون خونه
لایک و فالو
۱۹.۸k
۱۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.