vampire/خوناشام 🩸❤️
vampire/خوناشام 🩸❤️
part 21
ویو ا. ت🩸❤️
از خواب بلند شدم ولی وقتی برگشتم....
ا. ت: جیغغغ
جونگکوک : بزار بخوابم(خوابالو کیوت)
ا. ت: تو چرا پیش منیییییییی
جونگکوک: بیبی قرار نیس سر ددیت داد بزنیااااا(کیوت)
ا. ت: خودتو کیوت نکن دلم ضعف رف
جونگکوک (خنده خرگوشی)
ا. ت: چقدر خوابیدم شب شد چرا
جونگکوک: عزیزم مثلا خوناشامی(پوکر)
ا. ت: اها
جونگکوک: بریم غذا بخوریم
ا. ت: باش
{بهترین حس دنیارو داشتم جونگکوک دستمو گرفت و رفتیم پایین غذا خوردیم و رفتیم تو حیاط کلی حرف زدیم کیوت بازی دراورد منم غش میکردم}
جونگکوک: ا. ت من با پدر مادرم صحبت کردم میخوام باهات ازدواج کنم
ا. ت: جدی؟
جونگکوک: ایا همسر بنده میشی؟
ا. ت: مع... معلومه
جونگکوک: هوراااااااااا
ویو راوی[خودم] 🩸❤️
شاید فک کنید چ پایان خوبی ا. ت و جونگکوک بدون هیچ مشکلی ازدواج میکنن کسی نیس جداشون کنه درس فک کردین کسی جداشون نمیکنه پدر مادر جونگکوک از ا. ت خوششون اومده ولی چیزی ک جداشون میکنه......
شرایط پارت بعد:
35❤️
بچه ها هنوز بیمارستانم اینم بزور نوشتم امیدوارم ببخشید
part 21
ویو ا. ت🩸❤️
از خواب بلند شدم ولی وقتی برگشتم....
ا. ت: جیغغغ
جونگکوک : بزار بخوابم(خوابالو کیوت)
ا. ت: تو چرا پیش منیییییییی
جونگکوک: بیبی قرار نیس سر ددیت داد بزنیااااا(کیوت)
ا. ت: خودتو کیوت نکن دلم ضعف رف
جونگکوک (خنده خرگوشی)
ا. ت: چقدر خوابیدم شب شد چرا
جونگکوک: عزیزم مثلا خوناشامی(پوکر)
ا. ت: اها
جونگکوک: بریم غذا بخوریم
ا. ت: باش
{بهترین حس دنیارو داشتم جونگکوک دستمو گرفت و رفتیم پایین غذا خوردیم و رفتیم تو حیاط کلی حرف زدیم کیوت بازی دراورد منم غش میکردم}
جونگکوک: ا. ت من با پدر مادرم صحبت کردم میخوام باهات ازدواج کنم
ا. ت: جدی؟
جونگکوک: ایا همسر بنده میشی؟
ا. ت: مع... معلومه
جونگکوک: هوراااااااااا
ویو راوی[خودم] 🩸❤️
شاید فک کنید چ پایان خوبی ا. ت و جونگکوک بدون هیچ مشکلی ازدواج میکنن کسی نیس جداشون کنه درس فک کردین کسی جداشون نمیکنه پدر مادر جونگکوک از ا. ت خوششون اومده ولی چیزی ک جداشون میکنه......
شرایط پارت بعد:
35❤️
بچه ها هنوز بیمارستانم اینم بزور نوشتم امیدوارم ببخشید
۲۶.۳k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.