مافیای من part 14
جونگ کوک: بره به درک
لانا: تو همین الان ناراحت شدی چیشد باز
جونگ کوک: ولش کن
لانا: اها بخاطر امشبه...ببین اون دوستته و تنها کسیه که داریش توی زندگیت بیا بریم حداقل بخاطر من کوکی
جونگ کوک: به یک شرط
لانا: چه شرطی
جونگ کوک: من مافیام درسته؟
لانا: اره خب
جونگ کوک: جلوی تو کمی سانسور کردم و تحمل کردم اما تنبیهت رو یادم نرفته
لانا: توروخدا منو ببخش امروز اولین قرارمون بود بیا چندروز دیگه این کارو بکنیم(همینطوری که میگفت کوک بلند شد و به لانا نزدیک میشد لانا هم میرفت عقب تا به دیوار خورد)
کوک: دوست دارم قبل اینکه بریم بیمارستان یک راند رو بریم مگه نه؟
لانا: پس اروم انجامش بده
جونگ کوک: باشه اما یکم درد داره
لانا: خدایا بهم رحم کن(یکم اسماته چون بعضیا دوست دارن اگه نمیخوای نخون)
کوک لباشو محکم به لانا کوبوند و همونطوری که مک میزد لباساشونم در میاورد و دست به بدن لونا میزد تا میخواست شلوارشو در بیاره
لانا: بخدا غلط کردم قول میدم نه دیگه لباس باز بپوشم و نه با پسرا حرف بزنم اخه به منم حق بده دیگه نمیدونم تو چجور دختری میخوای که
کوک: خیله خب اما هر وقت شد باید اینکارو انجام بدیم چون تا ماله من نشی با پسرا حق حرف زدنم نداری
لانا: اوکی حالا میشه بریم بیمارستان
کوک: باشه پس بریم
از زبان لونا
صدای یک چندتا مرد و زن میپیچید توی گوشم چشمامو باز کردم دیدم بالام چندتا پرستار واستادن و باهم پچ پچ میکنن یادم نمیاد چه اتقاقی برام افتاده با صدای اشنایی به خودم اومدم
شوگا: بیدار شدی
لونا: اوهوم توهم همین حسو داری
شوگا: چه حسی
لونا: اینکه خیلیا برینن توی ارامشت
شوگا: اوااا یکم درست حرف بزن اره دارم
لونا: بیشین بابا همه الان حرف های ری....
شوگا: عه خیله خب بگیر بخواب
لونا: خوابیدم
لانا: سلام بر داماد گلم و عروس خلم
لونا: چه زری زدی الان
لانا: عهههه لونا چرا دامنت رفته بالا
لونا: هااا برو پایین(در سعی کشیدن)
جونگ کوک: خوبی داداش(سرد)
شوگا: خوبم ممنون(سرد)
لونا: عووو میبینم دست به دستین لانا چرا لباست چپه است نکنه...
لانا: عهههه ول کن دیگه
شوگا:(نگاه های بد به لونا)
لونا: چیه لجت گرفت شوکولات توکه لانا رو دوست داشتی چیشد
شوگا: کوک میدونستی لونا تورو دوست داشته
لونا: خفه شو دوست داشتن چیه اصن
شوگا: هه یعنی انقدر عاشقت شده بود که میخواست با پول بخرت
لونا: خفه شوووو(میخواست شوگا رو بزنه ولی پرستارا گرفتنش) ولم کنین
شوگا: ضایعی لونا
لانا: چییی یعنی تو بهم خیانت کردی هققق
لونا: نه من.....
که یهو..
لانا: تو همین الان ناراحت شدی چیشد باز
جونگ کوک: ولش کن
لانا: اها بخاطر امشبه...ببین اون دوستته و تنها کسیه که داریش توی زندگیت بیا بریم حداقل بخاطر من کوکی
جونگ کوک: به یک شرط
لانا: چه شرطی
جونگ کوک: من مافیام درسته؟
لانا: اره خب
جونگ کوک: جلوی تو کمی سانسور کردم و تحمل کردم اما تنبیهت رو یادم نرفته
لانا: توروخدا منو ببخش امروز اولین قرارمون بود بیا چندروز دیگه این کارو بکنیم(همینطوری که میگفت کوک بلند شد و به لانا نزدیک میشد لانا هم میرفت عقب تا به دیوار خورد)
کوک: دوست دارم قبل اینکه بریم بیمارستان یک راند رو بریم مگه نه؟
لانا: پس اروم انجامش بده
جونگ کوک: باشه اما یکم درد داره
لانا: خدایا بهم رحم کن(یکم اسماته چون بعضیا دوست دارن اگه نمیخوای نخون)
کوک لباشو محکم به لانا کوبوند و همونطوری که مک میزد لباساشونم در میاورد و دست به بدن لونا میزد تا میخواست شلوارشو در بیاره
لانا: بخدا غلط کردم قول میدم نه دیگه لباس باز بپوشم و نه با پسرا حرف بزنم اخه به منم حق بده دیگه نمیدونم تو چجور دختری میخوای که
کوک: خیله خب اما هر وقت شد باید اینکارو انجام بدیم چون تا ماله من نشی با پسرا حق حرف زدنم نداری
لانا: اوکی حالا میشه بریم بیمارستان
کوک: باشه پس بریم
از زبان لونا
صدای یک چندتا مرد و زن میپیچید توی گوشم چشمامو باز کردم دیدم بالام چندتا پرستار واستادن و باهم پچ پچ میکنن یادم نمیاد چه اتقاقی برام افتاده با صدای اشنایی به خودم اومدم
شوگا: بیدار شدی
لونا: اوهوم توهم همین حسو داری
شوگا: چه حسی
لونا: اینکه خیلیا برینن توی ارامشت
شوگا: اوااا یکم درست حرف بزن اره دارم
لونا: بیشین بابا همه الان حرف های ری....
شوگا: عه خیله خب بگیر بخواب
لونا: خوابیدم
لانا: سلام بر داماد گلم و عروس خلم
لونا: چه زری زدی الان
لانا: عهههه لونا چرا دامنت رفته بالا
لونا: هااا برو پایین(در سعی کشیدن)
جونگ کوک: خوبی داداش(سرد)
شوگا: خوبم ممنون(سرد)
لونا: عووو میبینم دست به دستین لانا چرا لباست چپه است نکنه...
لانا: عهههه ول کن دیگه
شوگا:(نگاه های بد به لونا)
لونا: چیه لجت گرفت شوکولات توکه لانا رو دوست داشتی چیشد
شوگا: کوک میدونستی لونا تورو دوست داشته
لونا: خفه شو دوست داشتن چیه اصن
شوگا: هه یعنی انقدر عاشقت شده بود که میخواست با پول بخرت
لونا: خفه شوووو(میخواست شوگا رو بزنه ولی پرستارا گرفتنش) ولم کنین
شوگا: ضایعی لونا
لانا: چییی یعنی تو بهم خیانت کردی هققق
لونا: نه من.....
که یهو..
۸.۸k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.