طلسم شده او ‹ پارت ۱۲ ›
طلسم شده او ‹ پارت ۱۲ ›
ته : خب چه فیلمی ببینیم ؟
ا.ت : ترسناک باشه
ته : مطمعنی ؟
ا.ت : ارههه
ته : باشه پس
ویو ادمین
بعد از چند مین تهیونگ ی فیلم ترسناک گذاشت ، با اینکه خودش صدبار این فیلمو دیده بود بیشتر از ا.ت میترسید
ته : -پشت ا.ت قایم میشه- تموم شدددد ؟
ا.ت : -میخنده- کم کم تمومه
ویو ادمین
بعد تقریبا ۱ ساعت فیلم تموم میشه و تهیونگ از ا.ت درخواست استراحت میکنه و هردوشون میرن طبقه بالا و روی تخت استراحت میکنن
ا.ت : چه فیلم خوبی بود کاش تموم نمیشد
ته : خداروشکر که تموم شد
ا.ت : بهت نمیخورد ادم ترسویی باشی -میخنده-
ته : من همیشه این فیلمو تنهایی میدیدم و ترسی نداشت نمیدونم چرا اینبار ترسیدم
ا.ت : -سر تهیونگو ناز میکنه- تهیونگی
ته : جوندلم ؟
ا.ت : میشه دیگه بریم خونه مامانم و همه چیزو بهشون بگیم ؟
-گوشی ا.ت زنگ میخوره-
شروع مکالمه-
ا.ت : الو ؟
جونگ کوک : سلام کوچولو چطوری ؟
ا.ت : داداشی تویی ؟
جونگ کوک : اره منم ، ی خبر خوب واست دارم کوچولو
ا.ت : چیشده ؟
جونگ کوک : دارم میام کره
ا.ت : چیییی واقعااا ؟
جونگ کوک : اره ، تقریبا تا چند ساعت دیگه میرسم کره
ا.ت : وای خیلی خوشحال شدمم
جونگ کوک : خب من دیگه باید برم ، میبینمت
ا.ت : منم همینطور بای باییی
پایان مکالمه-
ته : کی بود ؟
ا.ت : داداشم بود ، قراره بیاد کره
ته : به سلامتی ، مگه کجا رفته بوده ؟
ا.ت : واسه ادامه تحصیل رفت امریکا
ته : خوبه
ا.ت : تقریبا ۳ سال از تو بزرگ تره
ته : عه
ا.ت : اره ، وایییی لباس چی بپوشمم
ته : خب بزار این دفعه من انتخاب کنم چی بپوشی
ا.ت : باشه
ته : -دنبال لباس میگرده- اها این خوبه
ا.ت : سلیقت حرف نداره -میخنده-
ته : به هر حال شرکت مد دارم دیگه
ا.ت : اوو راست میگی حواسم نبود
ویو ادمین
ساعت تقریبا ۵ عصر شده بود و ا.ت و تهیونگ داشتن اماده میشدن که برن خونه ا.ت و بعد از ۳۰ مین اماده شدن
ته : کوچولو ، اماده شدی ؟
ا.ت : اره ، فقط این زیپ لباسمو نمیتونم بکشم بالا
ته : بیام کمکت ؟
ا.ت : اره ، اگه میشه
ویو ته
در زدم و وارد اتاق شدم ، نمیتونستم نگاهمو از روی بدنش بردارم ، لعنتی خیلی کمر ت*حریک کننده ای داشت ، بعد از چند ثانیه زیپ لباسشو بالا کشیدم و از اتاق خارج شدم. -اسلاید سوم لباس ته-
ویو ا.ت
بعد از اینکه تهیونگ کمکم کرد لباسمو درست کردم و ی ارایش خیلی ملایم کردم و با تهیونگ سوار ماشین شدیم که بریم خونه مامانم. -اسلاید دوم-
ویو ادمین
سوار ماشین شدن و حداقل ۴۰ مین طول کشید که به خونه مادر و پدر ا.ت برسن
ته : -پیاده میشه و در رو برای ا.ت باز میکنه-
ا.ت : -دست تهیونگو میگیره- خیلی ممنونم
ته : خواهش میکنم پرنسس
ا.ت : -در میزنه-
م.ا : اومدممم -درو باز میکنه- خوش اوم... ا.ت ، این کیه ؟
ا.ت : میشه بیایم تو دربارش حرف بزنیم ؟
شرط پارت بعد : ۵ کام - ۵ لایک
ته : خب چه فیلمی ببینیم ؟
ا.ت : ترسناک باشه
ته : مطمعنی ؟
ا.ت : ارههه
ته : باشه پس
ویو ادمین
بعد از چند مین تهیونگ ی فیلم ترسناک گذاشت ، با اینکه خودش صدبار این فیلمو دیده بود بیشتر از ا.ت میترسید
ته : -پشت ا.ت قایم میشه- تموم شدددد ؟
ا.ت : -میخنده- کم کم تمومه
ویو ادمین
بعد تقریبا ۱ ساعت فیلم تموم میشه و تهیونگ از ا.ت درخواست استراحت میکنه و هردوشون میرن طبقه بالا و روی تخت استراحت میکنن
ا.ت : چه فیلم خوبی بود کاش تموم نمیشد
ته : خداروشکر که تموم شد
ا.ت : بهت نمیخورد ادم ترسویی باشی -میخنده-
ته : من همیشه این فیلمو تنهایی میدیدم و ترسی نداشت نمیدونم چرا اینبار ترسیدم
ا.ت : -سر تهیونگو ناز میکنه- تهیونگی
ته : جوندلم ؟
ا.ت : میشه دیگه بریم خونه مامانم و همه چیزو بهشون بگیم ؟
-گوشی ا.ت زنگ میخوره-
شروع مکالمه-
ا.ت : الو ؟
جونگ کوک : سلام کوچولو چطوری ؟
ا.ت : داداشی تویی ؟
جونگ کوک : اره منم ، ی خبر خوب واست دارم کوچولو
ا.ت : چیشده ؟
جونگ کوک : دارم میام کره
ا.ت : چیییی واقعااا ؟
جونگ کوک : اره ، تقریبا تا چند ساعت دیگه میرسم کره
ا.ت : وای خیلی خوشحال شدمم
جونگ کوک : خب من دیگه باید برم ، میبینمت
ا.ت : منم همینطور بای باییی
پایان مکالمه-
ته : کی بود ؟
ا.ت : داداشم بود ، قراره بیاد کره
ته : به سلامتی ، مگه کجا رفته بوده ؟
ا.ت : واسه ادامه تحصیل رفت امریکا
ته : خوبه
ا.ت : تقریبا ۳ سال از تو بزرگ تره
ته : عه
ا.ت : اره ، وایییی لباس چی بپوشمم
ته : خب بزار این دفعه من انتخاب کنم چی بپوشی
ا.ت : باشه
ته : -دنبال لباس میگرده- اها این خوبه
ا.ت : سلیقت حرف نداره -میخنده-
ته : به هر حال شرکت مد دارم دیگه
ا.ت : اوو راست میگی حواسم نبود
ویو ادمین
ساعت تقریبا ۵ عصر شده بود و ا.ت و تهیونگ داشتن اماده میشدن که برن خونه ا.ت و بعد از ۳۰ مین اماده شدن
ته : کوچولو ، اماده شدی ؟
ا.ت : اره ، فقط این زیپ لباسمو نمیتونم بکشم بالا
ته : بیام کمکت ؟
ا.ت : اره ، اگه میشه
ویو ته
در زدم و وارد اتاق شدم ، نمیتونستم نگاهمو از روی بدنش بردارم ، لعنتی خیلی کمر ت*حریک کننده ای داشت ، بعد از چند ثانیه زیپ لباسشو بالا کشیدم و از اتاق خارج شدم. -اسلاید سوم لباس ته-
ویو ا.ت
بعد از اینکه تهیونگ کمکم کرد لباسمو درست کردم و ی ارایش خیلی ملایم کردم و با تهیونگ سوار ماشین شدیم که بریم خونه مامانم. -اسلاید دوم-
ویو ادمین
سوار ماشین شدن و حداقل ۴۰ مین طول کشید که به خونه مادر و پدر ا.ت برسن
ته : -پیاده میشه و در رو برای ا.ت باز میکنه-
ا.ت : -دست تهیونگو میگیره- خیلی ممنونم
ته : خواهش میکنم پرنسس
ا.ت : -در میزنه-
م.ا : اومدممم -درو باز میکنه- خوش اوم... ا.ت ، این کیه ؟
ا.ت : میشه بیایم تو دربارش حرف بزنیم ؟
شرط پارت بعد : ۵ کام - ۵ لایک
۱.۴k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.