من، بی تو!

من خرم از آنم که اگر سنگ ببارد!
دل سر به روی شانه ی تسکین تو دارد!

باشی تو اگر پیش من از دولت چشمت
یک ثانیه این خانه شب تار ندارد!

من بی توام آن رشته تسبیح که طفلی
بگسسته گره زآن و به بازی بگذارد!

باهر تپش قلب من آنقدر عجینی
کز هر ضربان نام تو را بر لبم آرد!

یا هر نفسی کز وسط سینه برآید
برعهد من و عشق تو تضمین بسپارد!

از دوری چشمان تو "بارانی"و"خیسم"
بازآی که تا این شب هجران به سرآید!

#حسن_زارع
#خیس_باران
#شیراز_۲۱اردیبهشت ماه_۱۴٠۲
#غزل
#دوبیتی
#غزلسرا
#عشق
#عاشقانه
#ادبی
#ادبيات_فارسی
#عکسنوشته
#باران
#شعرکوتاه
#شعرانه
#شاعران
#شعر_امروز
#شعرپارسی
#شعرمعاصر
#شعروآینه
#شیراز
#حافظ
#نزار_قبانی
#فاضل_نظری
#شهریار
#هوشنگ_ابتهاج
#نظامی_گنجوی
#وحشی_بافقی
دیدگاه ها (۱)

دختر زیبای بهار!

فکر کن صبح شده!

بادبهار!

راز تپش سینه ما!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط