𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۴ پارت ۸
سوجین_هرچی بخوای من درست میکنم
یهو پسرا همشون از پشت من به اشپز خونه اومدن و همه ناله میکردن
هوبی_ای مامانم گشنمه
جیمی_دارم میمیرم غذااا
نامی_غذا چی دارییممم
کوک_وای ننه من گشنمه
ته_ا.ت غذا میخواممم
شوگ_ایم هانگری
جین_بی عرضه ها خو غذا درست کنین مثل من که الان میرم میپزم برا خودم
یهو سوجین هول شد دستپاچه شد عقبکی رفت و خورد به ظرفا همه ریختن توی ظرف شویی و صدای بدی ایجاد کرد
سوجین_اخ
رفتم سمتش و کمکش کردم
_اروم باش دختر هول نکن
کوک_اممم سوجین خوبی چیشد؟
سوجین_ه.ه.هیچی
بچم از شوق زیادی گریش گرفت
_برین بیرون پسرا غذا درست میکنیم میگیم بیاین لطفا از اینجا برین بیرون
جیمی_ولی چرا باید بری......
_گفتم برییییینننن
جیمی_یا خداااا باشه باشه بابا رفتیم پسرا بریم عصاب تعطیله
پسرا که رفتن برگشتم سمت سوجین
_خوبی؟بهتر شدی؟
سوجین_اره اره خوبم(بچم یهویی پسرا رو دید شوکه شد🥺🥲😂خدا شانس بده😑😑😑)
(دوستان یک چیزی این سوجین در واقع یکی از بچه هایی هست که فیکمو میخونه) ( @n124563 )
بعد از اینکه سوجین بهتر شد به کمک هم غذا پختیم که یهو اجوما اومد تو اشپز خونه
اجوما_دخترم سوجین برو حاضر شو باید بریم
سوجین_عا کجا مامان؟میریم جایی؟
اجوما_داییت دوباره حالش بد شده باید بریم ۱ هفته ای باید برگردیم بوسان
سوجین_اما مامان من نمیخوام بیام پسرای دایی اذیتم میکنن میشه من نیام؟
اجوما_نخیر میخوای بمونی اینجا چیکار کنی؟
_اجوما بذار سوجین بمونه من هستم نگرانش نباش هرچی باشه منم با هفت تا پسر تنهایم سوجین منو از تنهایی در میاره
سوجین_اره مامان لطفا منم تنها نیستم توروخدا پسرای دایی همش.....
اجوما_خیله خب بمون ولی نبینم کار خطایی ازت سر بزنه
سوجین_واییی مامان مرسی عاشقتم یک بوس بده
اجوما_بیا اینم بوس خب دیگه من رفتم گاز رو روشن نذارین درارو ببندین
بعد خیلی اروم گفت_سر به سر پسرا هم نذارین خوب نیست
سوجین_مامان اونا کسایی ان که من ارزو داشتم ببی......
با دستم جلو دهن سوجین رو گرفتم
_اجوما شما نگران نباش میتونی بری مراقب خودت باش باشه؟انیووووو😊
اجوما که رفت سوجین رو ول کردم
سوجین_چیشد چرا نذاشتی بگم
_انقد سریع هر چیزیو نگو🤦🏽♀️😂حالا بیخیال بریم سراغ بقیه ی کار
غذا هارو درست کردیم کیمچی برای جیمین😂 رامیون تند دوکبوکی فلفلی و ساده کمی سوسیس با نیمرو درست کردیم سبزی و نون هم گذاشتیم سر میز یکی چیزی کم بود اخ یادم رفت برنج هارو هم گذاشتم سر میز اب پرتقال اب و نوشابه رو هم گذاشتیم
_خب تکمیله برم پسرا رو صدا کنم
سوجین_منم کمی غذا میکشم و میرم تو اتاقم میخورم
تا اینو گفت برگشتم سمتش
_چی چی چی نفهمیدم؟؟؟ینی نمیخوای پیش ما سر میز بخوری؟
سوجین_نه من اگه باز پسرا رو ببینم هول میشم دستپاچه میشم......
یهو پسرا همشون از پشت من به اشپز خونه اومدن و همه ناله میکردن
هوبی_ای مامانم گشنمه
جیمی_دارم میمیرم غذااا
نامی_غذا چی دارییممم
کوک_وای ننه من گشنمه
ته_ا.ت غذا میخواممم
شوگ_ایم هانگری
جین_بی عرضه ها خو غذا درست کنین مثل من که الان میرم میپزم برا خودم
یهو سوجین هول شد دستپاچه شد عقبکی رفت و خورد به ظرفا همه ریختن توی ظرف شویی و صدای بدی ایجاد کرد
سوجین_اخ
رفتم سمتش و کمکش کردم
_اروم باش دختر هول نکن
کوک_اممم سوجین خوبی چیشد؟
سوجین_ه.ه.هیچی
بچم از شوق زیادی گریش گرفت
_برین بیرون پسرا غذا درست میکنیم میگیم بیاین لطفا از اینجا برین بیرون
جیمی_ولی چرا باید بری......
_گفتم برییییینننن
جیمی_یا خداااا باشه باشه بابا رفتیم پسرا بریم عصاب تعطیله
پسرا که رفتن برگشتم سمت سوجین
_خوبی؟بهتر شدی؟
سوجین_اره اره خوبم(بچم یهویی پسرا رو دید شوکه شد🥺🥲😂خدا شانس بده😑😑😑)
(دوستان یک چیزی این سوجین در واقع یکی از بچه هایی هست که فیکمو میخونه) ( @n124563 )
بعد از اینکه سوجین بهتر شد به کمک هم غذا پختیم که یهو اجوما اومد تو اشپز خونه
اجوما_دخترم سوجین برو حاضر شو باید بریم
سوجین_عا کجا مامان؟میریم جایی؟
اجوما_داییت دوباره حالش بد شده باید بریم ۱ هفته ای باید برگردیم بوسان
سوجین_اما مامان من نمیخوام بیام پسرای دایی اذیتم میکنن میشه من نیام؟
اجوما_نخیر میخوای بمونی اینجا چیکار کنی؟
_اجوما بذار سوجین بمونه من هستم نگرانش نباش هرچی باشه منم با هفت تا پسر تنهایم سوجین منو از تنهایی در میاره
سوجین_اره مامان لطفا منم تنها نیستم توروخدا پسرای دایی همش.....
اجوما_خیله خب بمون ولی نبینم کار خطایی ازت سر بزنه
سوجین_واییی مامان مرسی عاشقتم یک بوس بده
اجوما_بیا اینم بوس خب دیگه من رفتم گاز رو روشن نذارین درارو ببندین
بعد خیلی اروم گفت_سر به سر پسرا هم نذارین خوب نیست
سوجین_مامان اونا کسایی ان که من ارزو داشتم ببی......
با دستم جلو دهن سوجین رو گرفتم
_اجوما شما نگران نباش میتونی بری مراقب خودت باش باشه؟انیووووو😊
اجوما که رفت سوجین رو ول کردم
سوجین_چیشد چرا نذاشتی بگم
_انقد سریع هر چیزیو نگو🤦🏽♀️😂حالا بیخیال بریم سراغ بقیه ی کار
غذا هارو درست کردیم کیمچی برای جیمین😂 رامیون تند دوکبوکی فلفلی و ساده کمی سوسیس با نیمرو درست کردیم سبزی و نون هم گذاشتیم سر میز یکی چیزی کم بود اخ یادم رفت برنج هارو هم گذاشتم سر میز اب پرتقال اب و نوشابه رو هم گذاشتیم
_خب تکمیله برم پسرا رو صدا کنم
سوجین_منم کمی غذا میکشم و میرم تو اتاقم میخورم
تا اینو گفت برگشتم سمتش
_چی چی چی نفهمیدم؟؟؟ینی نمیخوای پیش ما سر میز بخوری؟
سوجین_نه من اگه باز پسرا رو ببینم هول میشم دستپاچه میشم......
۱۰.۴k
۱۶ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.