خواهربرادری part5
خواهربرادری
Part5
جی هوپ:هایون
هایون:بله
جی هوپ:بیا پیشم
هایون:ها؟
جی هوپ:بیا بغلم دلم برات تنگ شده بود
هایون بدون تلف کردن وقت رفت بغل کسی که بشدت نیاز داشت
جی هوپ:سانشاینم
هایون:بله
جی هوپ:کسی اذیتت کرده؟
هایون:از کجا فهمیدی؟
جی هوپ:چییی؟کی اذیتت کردههه؟؟؟(عصبانیت)
هایون:جیمین اوپا
جی هوپ:چییی؟ واسه چییی؟
هایون:کسی که دوستم داشت بهم اعتراف کرد اوپا زد فکش و آورد پایین چقد این بچه بی درکه
جی هوپ:غلط کرده میرم حسابشو میرسم
هایون:عاشقتم داداش غیرتی من
جیهوپ بوسه ای روی پیشونی خواهرش زد و هایون برای اینکه راحت لباسش رو بپوشه زد بیرون
بابا:چقد طول دادی؟جی هوپ کجاس؟
هایون:داره لباس عوض میکنه
هایون رو به جیمین
هایون:آه راستی اوپا ماجرا رو به جی هوپ اوپا گفتم
جیمین و جونگ کوک:چییییییییی؟
قیافه جیمین و جونگ کوک:🥴😵💫😵
هایون به اون دوتا خندید
شاید این دوتا قلدر از داداش بزرگشون بترسن
بالاخره جی هوپ اومد پایین
بابا:جی هوپ پسرم خوش اومدی
جی هوپ:مرسی پدر
بابا:جی هوپ پسرم تو باید به عنوان وارث من بری سفر کاری
هایون ویو
با این حرف بابا کلی ضد حال خوردم من همینطوری داداشم رو کم میبینم اگه بره باهاش قهر میکنم ای کاششش قبول نکنه کلی دعا کروم ولی آخرش گفت......
جی هوپ:باشه قبوله
هایون:تف به این زندگی ولی..........
جی هوپ:ولی به یه شرط
بابا:چی
جی هوپ:بزارین بچها برن ویلا خوشگذرونی تا بعد خودم میرم پیششون میارمشون
بابا:فق همین
جی هوپ:اره
هایون پاشد رفت و جی هوپی که متوجه ناراحتی هایون شد........جی هوپ از جاش بلند شد و روبا جیمین و جونگ کوک گفت:آه راستی با شما دوتاهم کار دارم
جیمین و جونگ کوک آب دهنشون به سختی قورت دادن و حتی بعضی وقتا ضربان قلبشونو حس نمیکردن
ادامه پارت بعد
Part5
جی هوپ:هایون
هایون:بله
جی هوپ:بیا پیشم
هایون:ها؟
جی هوپ:بیا بغلم دلم برات تنگ شده بود
هایون بدون تلف کردن وقت رفت بغل کسی که بشدت نیاز داشت
جی هوپ:سانشاینم
هایون:بله
جی هوپ:کسی اذیتت کرده؟
هایون:از کجا فهمیدی؟
جی هوپ:چییی؟کی اذیتت کردههه؟؟؟(عصبانیت)
هایون:جیمین اوپا
جی هوپ:چییی؟ واسه چییی؟
هایون:کسی که دوستم داشت بهم اعتراف کرد اوپا زد فکش و آورد پایین چقد این بچه بی درکه
جی هوپ:غلط کرده میرم حسابشو میرسم
هایون:عاشقتم داداش غیرتی من
جیهوپ بوسه ای روی پیشونی خواهرش زد و هایون برای اینکه راحت لباسش رو بپوشه زد بیرون
بابا:چقد طول دادی؟جی هوپ کجاس؟
هایون:داره لباس عوض میکنه
هایون رو به جیمین
هایون:آه راستی اوپا ماجرا رو به جی هوپ اوپا گفتم
جیمین و جونگ کوک:چییییییییی؟
قیافه جیمین و جونگ کوک:🥴😵💫😵
هایون به اون دوتا خندید
شاید این دوتا قلدر از داداش بزرگشون بترسن
بالاخره جی هوپ اومد پایین
بابا:جی هوپ پسرم خوش اومدی
جی هوپ:مرسی پدر
بابا:جی هوپ پسرم تو باید به عنوان وارث من بری سفر کاری
هایون ویو
با این حرف بابا کلی ضد حال خوردم من همینطوری داداشم رو کم میبینم اگه بره باهاش قهر میکنم ای کاششش قبول نکنه کلی دعا کروم ولی آخرش گفت......
جی هوپ:باشه قبوله
هایون:تف به این زندگی ولی..........
جی هوپ:ولی به یه شرط
بابا:چی
جی هوپ:بزارین بچها برن ویلا خوشگذرونی تا بعد خودم میرم پیششون میارمشون
بابا:فق همین
جی هوپ:اره
هایون پاشد رفت و جی هوپی که متوجه ناراحتی هایون شد........جی هوپ از جاش بلند شد و روبا جیمین و جونگ کوک گفت:آه راستی با شما دوتاهم کار دارم
جیمین و جونگ کوک آب دهنشون به سختی قورت دادن و حتی بعضی وقتا ضربان قلبشونو حس نمیکردن
ادامه پارت بعد
۱۰.۱k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.