دوست پسر روانی(۸)
(اگه دوست نداری نخون و گذارش نده)
یک فکرایی توی سرم بود خب من نمی تونم همینجوری با بی فکری پیش برم اگه فرار کنم اون بیرون به جا و مکان بشم که نمیشه گوشیمو برداشتم و رفتم سمت بوسان به نظرم اگه از سئول دور باشه بهتره اونجوری پیام نمیکنه ولی من باید قبول کنم هر کاریم بکنم بازم اون منو پیدا میکنه اون مافیا هست پس پیدا کردن من براش مثل یک آب خوردنه ولی حداقل می توانم یکم آرامش پیدا کنم رفتم و توی بوسان دنبال کار میگشتم یک کار توی یک رستوران پیدا کردم به نظر خوب میاد حقوقشم خیلی خوب بود و از همه بهتر جا و مکان هم داشت فکر کنم اینو خدا سر راه من گذاشته می توانم بعداً با حقوقش از کشور هم خارج بشم .. می تونم؟ رفتم توی سایت هواپیمایی رو نگاه کردم اوووووووووووو فکر کنم این چند وقت که بیرون نرفتم قیمتها دستم نیست با حقوق دو سالمم نمی تونم ولی کاری نمیشه کرد ...به سرم زد چند تا از اون گردنبند هایی که تهیونگ همیشه برای عذرخواهی ازم میخرید رو بفروشم رفتم یکیش رو برداشتم و زدم توی اینترنت تا قیمتشو ببنم اووو پشمام چه هدیه های گروهی برام میخرید با پول این میشه یک خونه خرید خداروشکر ولی خب نمیشه چون قطعا اگه خونه ای بخرم با اسمم تهیونگ دوساعته منو پیدا میکنه پس بهتره به عنوان پس انداز برای ادامه زندگی بهش نگاه کنیم یهو یک فکر به سرم زد اینکه ادامه دانسگاهمو توی یکی از دانشگاه های بوسان ادامه بدم تنها چیزی که نیاز داشتم مدارک دانشگاهم بود
پاشدم و با سرعت رفتم سمت گاوصندوق تهیونگ قطعا اونجا گذاشته ولی رمز داشت خیلی فکر کردم که به سرم زد تاریخ تولد خودمو بزنم و در کمال تعجب باز شد
یعنی آنقدر منو دوست داره ..اه...ولش کن
اون تو رو گشتم کلی مدرک اون تو بود که پرونده دانشگاهمو پیدا کردم برش داشتم و در گاوصندوق رو بستم خب یه جورایی فکر همه جاشو کرده بودم پس شروع کردم به بستن وسایلم امروز هر جور شده باید فرار کنم .....
شرط:۵ لایک🍷✨
حمایت کنید پارت های جدید میزارم سریع
یک فکرایی توی سرم بود خب من نمی تونم همینجوری با بی فکری پیش برم اگه فرار کنم اون بیرون به جا و مکان بشم که نمیشه گوشیمو برداشتم و رفتم سمت بوسان به نظرم اگه از سئول دور باشه بهتره اونجوری پیام نمیکنه ولی من باید قبول کنم هر کاریم بکنم بازم اون منو پیدا میکنه اون مافیا هست پس پیدا کردن من براش مثل یک آب خوردنه ولی حداقل می توانم یکم آرامش پیدا کنم رفتم و توی بوسان دنبال کار میگشتم یک کار توی یک رستوران پیدا کردم به نظر خوب میاد حقوقشم خیلی خوب بود و از همه بهتر جا و مکان هم داشت فکر کنم اینو خدا سر راه من گذاشته می توانم بعداً با حقوقش از کشور هم خارج بشم .. می تونم؟ رفتم توی سایت هواپیمایی رو نگاه کردم اوووووووووووو فکر کنم این چند وقت که بیرون نرفتم قیمتها دستم نیست با حقوق دو سالمم نمی تونم ولی کاری نمیشه کرد ...به سرم زد چند تا از اون گردنبند هایی که تهیونگ همیشه برای عذرخواهی ازم میخرید رو بفروشم رفتم یکیش رو برداشتم و زدم توی اینترنت تا قیمتشو ببنم اووو پشمام چه هدیه های گروهی برام میخرید با پول این میشه یک خونه خرید خداروشکر ولی خب نمیشه چون قطعا اگه خونه ای بخرم با اسمم تهیونگ دوساعته منو پیدا میکنه پس بهتره به عنوان پس انداز برای ادامه زندگی بهش نگاه کنیم یهو یک فکر به سرم زد اینکه ادامه دانسگاهمو توی یکی از دانشگاه های بوسان ادامه بدم تنها چیزی که نیاز داشتم مدارک دانشگاهم بود
پاشدم و با سرعت رفتم سمت گاوصندوق تهیونگ قطعا اونجا گذاشته ولی رمز داشت خیلی فکر کردم که به سرم زد تاریخ تولد خودمو بزنم و در کمال تعجب باز شد
یعنی آنقدر منو دوست داره ..اه...ولش کن
اون تو رو گشتم کلی مدرک اون تو بود که پرونده دانشگاهمو پیدا کردم برش داشتم و در گاوصندوق رو بستم خب یه جورایی فکر همه جاشو کرده بودم پس شروع کردم به بستن وسایلم امروز هر جور شده باید فرار کنم .....
شرط:۵ لایک🍷✨
حمایت کنید پارت های جدید میزارم سریع
۶.۰k
۰۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.