انقدر دوستت داشته و دارم
انقدر دوستت داشته و دارم
که نتوانی شک کنی
به هویت شعرهایم ..
به ترانه های زنده ای که از بغل کردنت میسرایم
میدانی که یک طومار حسرت
سروده ام ،
از تو ...
از حسرت نگهداشتن صورتت با دستانم
و کشیدن لبهایم
روی لبهایت ..
از حسرت بوسیدن اندام جنسی ات
که مثل انتظار باران در تابستان کویر
قدرت رویشم را متلاشی کرده ..
من راه رفتنت را تاب نمی آورم
میمیرم وقتی میدانم عشقِ لابلای پاهایت
در حرکت است
و از لبهای من دور میشود ..
که نتوانی شک کنی
به هویت شعرهایم ..
به ترانه های زنده ای که از بغل کردنت میسرایم
میدانی که یک طومار حسرت
سروده ام ،
از تو ...
از حسرت نگهداشتن صورتت با دستانم
و کشیدن لبهایم
روی لبهایت ..
از حسرت بوسیدن اندام جنسی ات
که مثل انتظار باران در تابستان کویر
قدرت رویشم را متلاشی کرده ..
من راه رفتنت را تاب نمی آورم
میمیرم وقتی میدانم عشقِ لابلای پاهایت
در حرکت است
و از لبهای من دور میشود ..
۷۵.۲k
۲۸ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.