یه مافیا نباید عاشق شه ولی...
یه مافیا نباید عاشق شه ولی...
+آره برو
[بچه ها علامت میزارم براشون...علامت شوگا^...علامت هانا_]
^باشه رفتم
.
.
.
هانا خودتی
_ت...تو اینجا چیکار میکنی(بغض)
^بیا بریم کارت دارم(دستشو گرفتو بردش)
دختر تو میدونی من چقد بخاطر تو اذیت شدم چرا بهم نگفتی اینجا یه خدمتکاری؟مگه من مردم که تو اینجایی
_من.....من اصلا نمیدونستم که تو دوست جیمینی
^لعنتی حداقل جواب تلفنمو میدادی میدونی کار من شده بود سیگارو مشروب؟میدونی دیوونه شده بودم هرکی هرچی میگفت تو مخم بود نمیتونستم با کسی حرف بزنم حتی جون شرکت رفتنم نداشتم رفیقام به زور میومدن پیشم چرا اینطوری کردی ها؟(بغض)
_منم وضعم بهتر از تو نبود شبا تنهایی تو رخت خواب گریه میکردم و صبحا با یه کرم گودی چشمامو میپوشوندمو میرفتم کار میکردم اگه ات و بقیه نبودن دق میکردم تو چی تو اینا رو میدونی؟
+آره برو
[بچه ها علامت میزارم براشون...علامت شوگا^...علامت هانا_]
^باشه رفتم
.
.
.
هانا خودتی
_ت...تو اینجا چیکار میکنی(بغض)
^بیا بریم کارت دارم(دستشو گرفتو بردش)
دختر تو میدونی من چقد بخاطر تو اذیت شدم چرا بهم نگفتی اینجا یه خدمتکاری؟مگه من مردم که تو اینجایی
_من.....من اصلا نمیدونستم که تو دوست جیمینی
^لعنتی حداقل جواب تلفنمو میدادی میدونی کار من شده بود سیگارو مشروب؟میدونی دیوونه شده بودم هرکی هرچی میگفت تو مخم بود نمیتونستم با کسی حرف بزنم حتی جون شرکت رفتنم نداشتم رفیقام به زور میومدن پیشم چرا اینطوری کردی ها؟(بغض)
_منم وضعم بهتر از تو نبود شبا تنهایی تو رخت خواب گریه میکردم و صبحا با یه کرم گودی چشمامو میپوشوندمو میرفتم کار میکردم اگه ات و بقیه نبودن دق میکردم تو چی تو اینا رو میدونی؟
۳.۵k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.