تکپارتی(هیت های ناتمام)
ویو ات
من عضو هشتم گروهی به اسم بی تی اس بودم.
اعضا خیلی جذاب بودن....من اضافم.
با اصرار اعضا شروع به گرفتن لایو کردیم.اعضا باهام خیلی خوب بودن.من لایقش نبودم....
اعضا شروع به حرف زدن کردم نوبت به من رسید.لبخند مصنوعی زدم و شروع کردم
ات:های آرمیز ..دلم براتون تنگ شده بود .ببخشید این چندوقت داشتم استراحت میکردم:))
خب حالا اعضا و ات شروع کردن به خوندن کامنتای لایو خب ....چی بگم...همش هیت به ات بود.
ات باید بره
تو اضافی ای
هرزه
تو لایقشون نیستی
خودتو بکش
استراحت چیه دختری پیکمی
سعی کردم بغضمو نگه دارم
ات:عااااا...ببخشید..خیلی متاسفم ...میدونم کافی نیستم ...اما من همه ی تلاشمو میکنم...
اینها همه هیت های ناتمام برای من بودن....آره...برای من
جیهوپ:ات برو دست و صورتتو بشور
جونگکوک :بس کنین شما باید همه ی مارو دوست داشته باشین شما حق هیت دادن ندارید
ات:جونگکوک مهم نیست راست میگن
ته:نه ات تو کافی هستی تو خیلی تلاش میکنی....تو استعداد داری
ات:ولی کافی نیست
ات رفت دست و صورتشو بشوره
اعضا لایو رو قطع کردن
همه رفتن تو تختاشون
نصفه شب شد
ات از پله ها بالا رفت و رفت روی پشت بوم .نشست و به آسمون خیره شد...
ات:بین این همه ستاره...من هیچی نیستم
گوشیشو برداشت به عکس خودشو اعضا نگاه کرد ویورسو باز کرد و شروع کرد به لایو گرفتن
ات:سلام آرمیز خوبین ....من میدونم شما آدمای بدی نیستین...من درکتون میکنم که دوست نداشته باشین یه موجود اضافه تو گروهی که استن میکنین باشه...من متاسفم....اما.....به من حق بدین.....منم آدمم:)
چند دقیقه قبل
نامجون ویو:
با صدای نوتیک گوشیم بیدار شدم.ات داشت لایو میگرفت؟
ات الان خوابه حتما قبلا گرفته الان ویدیو اومده.....
خوابیدم
صبح
اعضا از خواب بیدار شدن....البته مثل همیشه شوگا بزور پاشد ..اما ات نبود.اعضا گفتن بیدارش نکنن چون ناراحته...
صبحانه خوردن و تصمیم گرفتن برن بیرون دور بزنن خواستن ات رو بیدار کنن....اما نبود
گفتن حتمآ رفته بیرون
تصمیم گرفتن خودشون برن .
نامجون جلوتر حرکت کرد و سمت ماشین رفت .
مایع قرمزی روی زمین بود
ای...این چی بود؟
به طرف اون مایع رفت و ........خشکش زد
اعضا خواستن سوار ماشین شن که دیدن نامجون خشکش زده رفتن پیشش .....
آره اون ات کوچولومون بود البته فقط جسمش بود
اعضا لایو ات رو دیدن..
نامجون خودشو مقصر میدونست
و خب.....دیسبند شدن...
ریدممممم
من عضو هشتم گروهی به اسم بی تی اس بودم.
اعضا خیلی جذاب بودن....من اضافم.
با اصرار اعضا شروع به گرفتن لایو کردیم.اعضا باهام خیلی خوب بودن.من لایقش نبودم....
اعضا شروع به حرف زدن کردم نوبت به من رسید.لبخند مصنوعی زدم و شروع کردم
ات:های آرمیز ..دلم براتون تنگ شده بود .ببخشید این چندوقت داشتم استراحت میکردم:))
خب حالا اعضا و ات شروع کردن به خوندن کامنتای لایو خب ....چی بگم...همش هیت به ات بود.
ات باید بره
تو اضافی ای
هرزه
تو لایقشون نیستی
خودتو بکش
استراحت چیه دختری پیکمی
سعی کردم بغضمو نگه دارم
ات:عااااا...ببخشید..خیلی متاسفم ...میدونم کافی نیستم ...اما من همه ی تلاشمو میکنم...
اینها همه هیت های ناتمام برای من بودن....آره...برای من
جیهوپ:ات برو دست و صورتتو بشور
جونگکوک :بس کنین شما باید همه ی مارو دوست داشته باشین شما حق هیت دادن ندارید
ات:جونگکوک مهم نیست راست میگن
ته:نه ات تو کافی هستی تو خیلی تلاش میکنی....تو استعداد داری
ات:ولی کافی نیست
ات رفت دست و صورتشو بشوره
اعضا لایو رو قطع کردن
همه رفتن تو تختاشون
نصفه شب شد
ات از پله ها بالا رفت و رفت روی پشت بوم .نشست و به آسمون خیره شد...
ات:بین این همه ستاره...من هیچی نیستم
گوشیشو برداشت به عکس خودشو اعضا نگاه کرد ویورسو باز کرد و شروع کرد به لایو گرفتن
ات:سلام آرمیز خوبین ....من میدونم شما آدمای بدی نیستین...من درکتون میکنم که دوست نداشته باشین یه موجود اضافه تو گروهی که استن میکنین باشه...من متاسفم....اما.....به من حق بدین.....منم آدمم:)
چند دقیقه قبل
نامجون ویو:
با صدای نوتیک گوشیم بیدار شدم.ات داشت لایو میگرفت؟
ات الان خوابه حتما قبلا گرفته الان ویدیو اومده.....
خوابیدم
صبح
اعضا از خواب بیدار شدن....البته مثل همیشه شوگا بزور پاشد ..اما ات نبود.اعضا گفتن بیدارش نکنن چون ناراحته...
صبحانه خوردن و تصمیم گرفتن برن بیرون دور بزنن خواستن ات رو بیدار کنن....اما نبود
گفتن حتمآ رفته بیرون
تصمیم گرفتن خودشون برن .
نامجون جلوتر حرکت کرد و سمت ماشین رفت .
مایع قرمزی روی زمین بود
ای...این چی بود؟
به طرف اون مایع رفت و ........خشکش زد
اعضا خواستن سوار ماشین شن که دیدن نامجون خشکش زده رفتن پیشش .....
آره اون ات کوچولومون بود البته فقط جسمش بود
اعضا لایو ات رو دیدن..
نامجون خودشو مقصر میدونست
و خب.....دیسبند شدن...
ریدممممم
۳۲۵
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.