چند پارتی مویچیرو پارت دو
چند پارتی مویچیرو پارت دو
نائومی جان مثله همیشه چندتا میوه چید شست و داخل سبد گذاشت به سمت خونه ی دوتا دوست دوستداشتنیش راه افتاد
خوب میدونست که مویچیرو بعد فوت پدر و مادرش خیلی شکننده تر شده و یویچیرو بی اعصاب تر
اهی از سر تفاوت اخلاقی این دوقلو ها کشید و به راهش ادامه داد
وقتی نزدیک خونه میشه داس و سنگ هارو روی زمین دید
احساس خوبه بهشون نداشت پا تند کرد و به خونه دوقلو ها رسید
ولی با صحنه ای که دید چشماش گرد شد و سبد میوه از دستش افتاد
اونا دوتا از بهترین دوستاش بودن؟
چرا ینقدر خونی بود؟
یه خانم مو سفید با دوتا دختر
اونا چهره ی مهربونی داشتن
انگار داشتن سعی میکردن زنده نگهشون دارن
اینقدر مشغول کار بودن که حتی متوجه حضور نائومی نشدن
نائومی:میگم...چ چی شده؟(با چشمای گرد و صدایی که از ته چاه میاد)
اون خانم تازه سرش رو اورد بالا و نائومی رو دید
امنه:میشناسیشون؟
نائومی:از بچگی با هم بزرگ شدیم..چه بلایی سرشون امده؟
امنه با تردید:شیطان بهشون حمله کرده؟
نایومی:شیطان؟
تا امنه خواست جواب بده یکی از دختر ها گفت:ما مادر متاسفم من خیلی تلاش کردم
چی میشنید اون دختر داشت می گفت یویچیرو مرده؟
خب شاید اینجوری بهتر بود
چون زدگی بدون یه دست عذاب اور باید باشه نه؟
نائومی جان مثله همیشه چندتا میوه چید شست و داخل سبد گذاشت به سمت خونه ی دوتا دوست دوستداشتنیش راه افتاد
خوب میدونست که مویچیرو بعد فوت پدر و مادرش خیلی شکننده تر شده و یویچیرو بی اعصاب تر
اهی از سر تفاوت اخلاقی این دوقلو ها کشید و به راهش ادامه داد
وقتی نزدیک خونه میشه داس و سنگ هارو روی زمین دید
احساس خوبه بهشون نداشت پا تند کرد و به خونه دوقلو ها رسید
ولی با صحنه ای که دید چشماش گرد شد و سبد میوه از دستش افتاد
اونا دوتا از بهترین دوستاش بودن؟
چرا ینقدر خونی بود؟
یه خانم مو سفید با دوتا دختر
اونا چهره ی مهربونی داشتن
انگار داشتن سعی میکردن زنده نگهشون دارن
اینقدر مشغول کار بودن که حتی متوجه حضور نائومی نشدن
نائومی:میگم...چ چی شده؟(با چشمای گرد و صدایی که از ته چاه میاد)
اون خانم تازه سرش رو اورد بالا و نائومی رو دید
امنه:میشناسیشون؟
نائومی:از بچگی با هم بزرگ شدیم..چه بلایی سرشون امده؟
امنه با تردید:شیطان بهشون حمله کرده؟
نایومی:شیطان؟
تا امنه خواست جواب بده یکی از دختر ها گفت:ما مادر متاسفم من خیلی تلاش کردم
چی میشنید اون دختر داشت می گفت یویچیرو مرده؟
خب شاید اینجوری بهتر بود
چون زدگی بدون یه دست عذاب اور باید باشه نه؟
۱.۹k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.