ℙ𝟙

ویو ا/ت
تازه ایدل شده بودم و بابت این خیلی خوشحال بودم جیمین هم خیلی خوشحال بود چون میدونست که قراره باهم کامبک بدیم و واسه همین عاشق این کارم شد
ویو جیمین
امروز رفته بودم با پسرا بیرون و خبری از ا/ت نشده بود
یهو تو اینیستا برام پیام اومد
نوشته بود
پست جدید ا/ت
بازش کردم
توش نوشته بود
شایعه جدید!
ا/ت و جک باهم قرار میزارن.
جیمین: چی؟
چرا؟
واقعا؟
یهو ا/ت بهم زنگ زد
مکالمه👇🏻
جیمین: سلام چی شده؟
ا/ت: جیم…ین
- [ ] شایعه شده من و جک باهم قرار میزاریم( با بغض)
- [ ] جیمین:چی؟ اره شنیدم حالا چرا گریه میکنی؟
- [ ] ا/ت: اخه میترسم ولم کنی…
- [ ] جیمین: نه بیبی گرل من میدونم راست نیست
- [ ] پرش زمانی به وقتی که جیمین میره خون
رفتم خونه دیدم ا/ت تو اتاقه
خوابش برده بود و قطره اشکش هنوز رو بالش بود
جیمین: ا/ت نمیدونستم اینقدر ایدل شدن برات بده…
ا/ت: جیمین تو کی اومدی ؟
نه من ناراحت نیستم نیتسم
جیمین: مهم نیست بیبی اون مرتیکه معلوم نیست چیکار کرده
* بغل کردن
* ویو ا/ت
* موچیم منو بغل کرد:)))))
* رفتم بیرون
* دیدم جک اونجاست
* اون عوضی این شایعه درست کرد
* در گوشه جیمین گفتم که میترسم ازش
* و پشتش قایم شد
* داشت جک میومد و من بیشتر میترسیدم
* یهو جیمین اعصابش خورد شد و….
* شرط : ۲۰ لایک و ۱۰ کامنت
* :) میدونم میتونید^^