هم اتاقی پارت ۷
یوجین :داداششششش اومدم نجاتتون بدممممممم(لباسشو وسط راه در آورد و پرید تو استخر)
سان شی :ا.تتتتتتتت پدرسگگگگگگ وایسا اومدممم(اینم پرید تو آب)
(همه ی بچه ها دونه دونه میومدن داد میزدن و میپرید تو آب)
ا.ت: شما چتونهههه(عربده)
جیمین:ریدم(اروم)
یوجین:عهههه داداش زنده ای قربون قدو بالات بشم
جیمین:یوجین کسخل شدی؟
سان شی:به دوست پسرم توهین نکننننن
یوجین:جیگر منیییی
لیلیث:چندش بازی بدم میادیردسدشاشتت
همه:اوووووووووووو
ا.ت:سان شی خانم به حسابت میرسم شمارو ....ولی نگفتید برا چی همه مثل اسب آبی و گراز ریختین تو استخر
یوجین:ما فک کردیم شما دارین غرق میشین انقد جیغو داد کردین.
ا.ت:............
جیمین:...........
سان شی:راستییییییی من باید به حساب تو برسم.تو جیمین لختو پاتیل اینجا چه گوهری می افشانیدی؟؟؟؟هان؟؟؟؟بدو توضیح بده .منتظرم.
همه:اووووووووووووووووووووو
ا.ت:خ...خ...خب چیزه (توضیح داد)
سان شی :من باور نمیکنم
همه :ما هم باور نمیکنیم.
جیمین:چه باور کنید چه باور نکنید اینه ماجرا
یوجین:اوهوم حالا به من ربطی نداره ها اما نمیخواید از بغل هم بیاید بیرون.
ا.ت:....چر.......(اومد بگه چرا به معنیه باشه)
جیمین:نه (پوزخند)
همه:اووووووووووووووووووووو
ا.ت:(در گوش جیمین)بزار برم جیمینااا
جیمین:(در گوش ا.ت)نه خیر
ا.ت:وایییی میخوام برمم
بین هان(یکی از پسرا):خب حالا که همه هستیم بیاید همینجا شنا کنیم دیگه.
مینهو :فکر خوبیه
بین هان:قشنگمو
مینهو:واییییی
ا.ت:یعنی شمام؟؟؟.آه ولش کنید......چندشاااااااااا.
جیمین:(در گوش ا.ت)نظرت چیه ماهم چندش بازی در بیاریم(پوزخند)
ا.ت:..................
ا.ت ویو
بعد حرفش خیلی ذوق زده شدم یعنی اونم منو دوست داره .
لیلیث:نمیخوام آقا بیپدر بازی در میاره اینتننشتشتحشتست
واهاهاهاایایتسممسجثنسکشوشوشپشپچشم با هر حرفش قلبم تیر میکشه خدااااااااااااااتساستساتشاستوس
(۴ ساعت بعد بعد اینکه کلی بازی کردن)
ا.ت:میگم که جیمین
جیمین:هوم؟
ا.ت:میخوام برم بیرون.
جیمین:صبر کن حولتو بیارم
همه:اوووووو
جیمین:( از آب رفت بیرون سمت رخت کَن )
ا.ت:(خجالت کشیده)
جیمین ویو
حوله ی ا.ت رو آوردم و دستشو گرفتم و حولشو پیچیدم دورش تا بدن بینقصش
لیلیث:یعنی چی الان این؟🌚
رو کسی نبینه بعدش بردمش تو رختکن تا لباس عوض کنه و اومدم بیرون. و پریدم تو استخر
یوجین:جیمین دوسش داره.
جیمین:نمیدونم
یوجین:غلط کردی
جیمین:باشه مثل سگ دوسش دارم.
یوجین:میدونستم.
جیمین:(خنده)
یوجین:مرض پس چرا اذیتش میکنی
جیمین:به خودم مربوطه مردک دور شو
یوجین:شیطونه میگه بگیرمش.....
(ا.ت اومد که بره بیرون)
جیمن:ا.ت چیزی لازم داشتی بگو
ا.ت: باشه
همه:اووووو
ا.ت:درد(اروم)
همه:شنیدیییم
ا.ت:گفتم که بشنوید(داد و بعد رفت)
جیمین:(خنده)
لایک👍🏿
سان شی :ا.تتتتتتتت پدرسگگگگگگ وایسا اومدممم(اینم پرید تو آب)
(همه ی بچه ها دونه دونه میومدن داد میزدن و میپرید تو آب)
ا.ت: شما چتونهههه(عربده)
جیمین:ریدم(اروم)
یوجین:عهههه داداش زنده ای قربون قدو بالات بشم
جیمین:یوجین کسخل شدی؟
سان شی:به دوست پسرم توهین نکننننن
یوجین:جیگر منیییی
لیلیث:چندش بازی بدم میادیردسدشاشتت
همه:اوووووووووووو
ا.ت:سان شی خانم به حسابت میرسم شمارو ....ولی نگفتید برا چی همه مثل اسب آبی و گراز ریختین تو استخر
یوجین:ما فک کردیم شما دارین غرق میشین انقد جیغو داد کردین.
ا.ت:............
جیمین:...........
سان شی:راستییییییی من باید به حساب تو برسم.تو جیمین لختو پاتیل اینجا چه گوهری می افشانیدی؟؟؟؟هان؟؟؟؟بدو توضیح بده .منتظرم.
همه:اووووووووووووووووووووو
ا.ت:خ...خ...خب چیزه (توضیح داد)
سان شی :من باور نمیکنم
همه :ما هم باور نمیکنیم.
جیمین:چه باور کنید چه باور نکنید اینه ماجرا
یوجین:اوهوم حالا به من ربطی نداره ها اما نمیخواید از بغل هم بیاید بیرون.
ا.ت:....چر.......(اومد بگه چرا به معنیه باشه)
جیمین:نه (پوزخند)
همه:اووووووووووووووووووووو
ا.ت:(در گوش جیمین)بزار برم جیمینااا
جیمین:(در گوش ا.ت)نه خیر
ا.ت:وایییی میخوام برمم
بین هان(یکی از پسرا):خب حالا که همه هستیم بیاید همینجا شنا کنیم دیگه.
مینهو :فکر خوبیه
بین هان:قشنگمو
مینهو:واییییی
ا.ت:یعنی شمام؟؟؟.آه ولش کنید......چندشاااااااااا.
جیمین:(در گوش ا.ت)نظرت چیه ماهم چندش بازی در بیاریم(پوزخند)
ا.ت:..................
ا.ت ویو
بعد حرفش خیلی ذوق زده شدم یعنی اونم منو دوست داره .
لیلیث:نمیخوام آقا بیپدر بازی در میاره اینتننشتشتحشتست
واهاهاهاایایتسممسجثنسکشوشوشپشپچشم با هر حرفش قلبم تیر میکشه خدااااااااااااااتساستساتشاستوس
(۴ ساعت بعد بعد اینکه کلی بازی کردن)
ا.ت:میگم که جیمین
جیمین:هوم؟
ا.ت:میخوام برم بیرون.
جیمین:صبر کن حولتو بیارم
همه:اوووووو
جیمین:( از آب رفت بیرون سمت رخت کَن )
ا.ت:(خجالت کشیده)
جیمین ویو
حوله ی ا.ت رو آوردم و دستشو گرفتم و حولشو پیچیدم دورش تا بدن بینقصش
لیلیث:یعنی چی الان این؟🌚
رو کسی نبینه بعدش بردمش تو رختکن تا لباس عوض کنه و اومدم بیرون. و پریدم تو استخر
یوجین:جیمین دوسش داره.
جیمین:نمیدونم
یوجین:غلط کردی
جیمین:باشه مثل سگ دوسش دارم.
یوجین:میدونستم.
جیمین:(خنده)
یوجین:مرض پس چرا اذیتش میکنی
جیمین:به خودم مربوطه مردک دور شو
یوجین:شیطونه میگه بگیرمش.....
(ا.ت اومد که بره بیرون)
جیمن:ا.ت چیزی لازم داشتی بگو
ا.ت: باشه
همه:اووووو
ا.ت:درد(اروم)
همه:شنیدیییم
ا.ت:گفتم که بشنوید(داد و بعد رفت)
جیمین:(خنده)
لایک👍🏿
۲.۳k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.