تک پارتی وی
یعنی فقط برای یه نمره؟
اگه برای یه نمره قرار بود همیشه همین کارو باهام بکنه من دیگه اینجا نمیمونم.
تو خونه نشسته بودمو به دعوایی که باهم کردیم فک میکردم.
ساعت ۱۲ شب بود و اون از ساعت ۹ از خونه زده بود بیرونو هنوز نیومده بود.
خیلی نگرانش بودم.
هرچقدر به گوشیش زنگ میزدم جواب نمیداد.
ساعت ۲ بود که صدای کلید اومد رفتم سمت در که دیدم مسته و همین جوری داره می افته رفتم سمتش و دستشو پشت گردنم انداختم و به سمت اتاق راه افتادم.
روی تخت گذاشتمش و کنارش نشستم.
مگه میشد این بشرو دوست نداشت؟
حتی وقتی مست بودم جذاب بود.
نشسته بودم که دستمو کشید و منو تو بغلش انداخت.
تهیونگ:میدونم باهات بد رفتار کردم ولی منو ببخش سرم شلوغ بود.
بوی الکل واضح بود.
اولش فک کردم مسته و این حرفو جدی نگرفتم.
ولی با حرفی که بعدش زد مطمئن شدم.
با خنده تو گلویی گفت:نترس مست نیستم
ات:هستی
تهیونگ:همش نقش بود تا منو ببخشی و بلند شد و منم رو تخت نشوند.
جعبه ای از جیبش دراورد سمتم گرفت
:میشه منو ببخشی؟
ات:معلومه
جعبه رو گرفتم و درشو باز کردم.
همون جواهری بود که خیلی وقت پیش دیده بودمش.
دیگه پایان😐
اگه برای یه نمره قرار بود همیشه همین کارو باهام بکنه من دیگه اینجا نمیمونم.
تو خونه نشسته بودمو به دعوایی که باهم کردیم فک میکردم.
ساعت ۱۲ شب بود و اون از ساعت ۹ از خونه زده بود بیرونو هنوز نیومده بود.
خیلی نگرانش بودم.
هرچقدر به گوشیش زنگ میزدم جواب نمیداد.
ساعت ۲ بود که صدای کلید اومد رفتم سمت در که دیدم مسته و همین جوری داره می افته رفتم سمتش و دستشو پشت گردنم انداختم و به سمت اتاق راه افتادم.
روی تخت گذاشتمش و کنارش نشستم.
مگه میشد این بشرو دوست نداشت؟
حتی وقتی مست بودم جذاب بود.
نشسته بودم که دستمو کشید و منو تو بغلش انداخت.
تهیونگ:میدونم باهات بد رفتار کردم ولی منو ببخش سرم شلوغ بود.
بوی الکل واضح بود.
اولش فک کردم مسته و این حرفو جدی نگرفتم.
ولی با حرفی که بعدش زد مطمئن شدم.
با خنده تو گلویی گفت:نترس مست نیستم
ات:هستی
تهیونگ:همش نقش بود تا منو ببخشی و بلند شد و منم رو تخت نشوند.
جعبه ای از جیبش دراورد سمتم گرفت
:میشه منو ببخشی؟
ات:معلومه
جعبه رو گرفتم و درشو باز کردم.
همون جواهری بود که خیلی وقت پیش دیده بودمش.
دیگه پایان😐
۱۴.۸k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.