چندپارتی💫 p:②
وقتی فهمیدی بارداریو و میخواستی سوپرایزش کنی ولی...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاشدم و سمت اون خانم رفتم...{خب خانم پارک دراز بکشید}💫گایزساریمنزیادازآزمایش ایناسردرنمیارمشمایچیزیتصورکنید💫
آزمایش رو دادم و منتظر موندم تا جواب بگیرم...{تبریک میگم شما حدود دو هفته اس باردارین!}...من...من ینی مادر شدم؟
خیلی خوشحال شدم! بغض کرده بودم... اشک توچشمام حلقه زدو هزینه آزمایش اینارو دادمو از اونجا خارج شدم...اگه جیمین بفهمه خوشحال میشه... تصمیم گرفتم به کمپانی برم و سوپرایزش کنم...سریع رفتم خونه یه پیرهن سفید با یه شلوار راسته سیاه برداشتم پوشیدم،جیمین از ارایش اینا خوشش نمیاد برای همین ساده موهامو دم اسبی بستم وراهی کمپانی شدم...{سلام..آقای پارک امروز هستن؟....ممنون} رفتم در اتاقش در نصفش باز بود برای همین یواشکی رفتم تو بادیدن صحنه روبه روم شوک زده شدم و برگه ها ازدستم افتاد...اون الان...اون الان داشت.....
💫ببخشید کوتاهه چون دارم میرم جایی هول هولکی نوشتم چون سه پارتی و به قسمت حساس رسیدیم دیگه...💫
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاشدم و سمت اون خانم رفتم...{خب خانم پارک دراز بکشید}💫گایزساریمنزیادازآزمایش ایناسردرنمیارمشمایچیزیتصورکنید💫
آزمایش رو دادم و منتظر موندم تا جواب بگیرم...{تبریک میگم شما حدود دو هفته اس باردارین!}...من...من ینی مادر شدم؟
خیلی خوشحال شدم! بغض کرده بودم... اشک توچشمام حلقه زدو هزینه آزمایش اینارو دادمو از اونجا خارج شدم...اگه جیمین بفهمه خوشحال میشه... تصمیم گرفتم به کمپانی برم و سوپرایزش کنم...سریع رفتم خونه یه پیرهن سفید با یه شلوار راسته سیاه برداشتم پوشیدم،جیمین از ارایش اینا خوشش نمیاد برای همین ساده موهامو دم اسبی بستم وراهی کمپانی شدم...{سلام..آقای پارک امروز هستن؟....ممنون} رفتم در اتاقش در نصفش باز بود برای همین یواشکی رفتم تو بادیدن صحنه روبه روم شوک زده شدم و برگه ها ازدستم افتاد...اون الان...اون الان داشت.....
💫ببخشید کوتاهه چون دارم میرم جایی هول هولکی نوشتم چون سه پارتی و به قسمت حساس رسیدیم دیگه...💫
۲.۹k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.