فیک جدید وقتی به اجبار خانوادتون ازدواج کردی
سلام من اتم ۲۰ سالمه امروز داشتم به یه دانشگاه جدید میرفتم خیلی ذوق زده بودم با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم رفتم حموم بعدز حموم موهامو سشوار کشیدم لباسم هم پوشیدم منتظر بودم که اتوبوس بیاد
فلش بک
رسیدم به دانشگاه واو خیلی بزرگ خوشگله تو حیاط نشسته بودم که یه دختره اومد پیشم
*سلام
+سلام
*تازه به دانشگاه اومدی
+آره تازه روز اولمه
*گفتم تاحالا ندیدمت
+ میخوای بیشتر آشنا شیم
*آره چرا که نه
* اسم من کیم سوهی
+اسم منم ات هس
داشتم با سوهی حرف میزدم که یه پسره با یه دختره دارن وارد دانشگاه میشن
+ میگم سوهی اون دختر کیه
* اون مینا هس خوشگل ترین دختر دانشگاه چیه نکنه تو هم رو دوست پسرش کراش زدی
+چ..چی نه بابا
ولی واقعن واقعن خوشگل بودا نمیدونم ولی وقتی دیدمش یجوری شدم
* ات..ات کجایی دختر به چی فکر میکنی
+به هیچی فقط به این فکر میکردم برای سگم چی بخرم
* تو سگ داری
+ آره
* منم یه سگ دارم
زنگ دانشگاه خورد که رفتیم داخله کلاس
دیدم اون پسره دختره گذاشت رفت
بعدز زنگ دانشگاه دیدم اون دختره اومد سمت من ...
خوب چطور بود ادامش بدم
فلش بک
رسیدم به دانشگاه واو خیلی بزرگ خوشگله تو حیاط نشسته بودم که یه دختره اومد پیشم
*سلام
+سلام
*تازه به دانشگاه اومدی
+آره تازه روز اولمه
*گفتم تاحالا ندیدمت
+ میخوای بیشتر آشنا شیم
*آره چرا که نه
* اسم من کیم سوهی
+اسم منم ات هس
داشتم با سوهی حرف میزدم که یه پسره با یه دختره دارن وارد دانشگاه میشن
+ میگم سوهی اون دختر کیه
* اون مینا هس خوشگل ترین دختر دانشگاه چیه نکنه تو هم رو دوست پسرش کراش زدی
+چ..چی نه بابا
ولی واقعن واقعن خوشگل بودا نمیدونم ولی وقتی دیدمش یجوری شدم
* ات..ات کجایی دختر به چی فکر میکنی
+به هیچی فقط به این فکر میکردم برای سگم چی بخرم
* تو سگ داری
+ آره
* منم یه سگ دارم
زنگ دانشگاه خورد که رفتیم داخله کلاس
دیدم اون پسره دختره گذاشت رفت
بعدز زنگ دانشگاه دیدم اون دختره اومد سمت من ...
خوب چطور بود ادامش بدم
۲۰.۳k
۱۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.